دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
فراخنای توجه
توجه به معنای پردازش اطلاعات تعریف می شود که این پردازش یا داخلی (حافظه و دانش) یا خارجی (حوادث و مناظر بینایی) عنوان می گردد (وان دی[1]، هِسکِز[2]، گیلِن[3]، 1997). پاشلر[4] (1998) فراخنای توجه را چنین تعریف می کند که: فراخنای توجه یک واقعیت است که از طریق آن برخی محرک های دریافتی را بیش از سایرین پردازش می کنیم (قابلیت انتخاب) این کار را به صورت خود به خودی یا آگاهانه انتخاب کرده و به تلاش برای پردازش این محرک ها یا فعالیت های خاص ادامه می دهیم(اسکول، 2001).
وود (2000) توجه را به صورت توانایی فرد برای پردازش محرک های روانی مثل تفکر و حافظه و محرک های خارجی مثل صدا و نور تعریف می کند. مکانیسم توجه مسئول انتخاب بهترین محرک برای پردازش و پردازش بهتر و تلاش مداوم برای انجام موفقیت آمیز آن است (زیمورا[5] و اِنکا[6]،1998). توانایی فرد برای توجه کردن و سازماندهی آن یک فرآیند تکامل مرکزی است ( دایل[7]، 1999)، که نقش اساسی در دستیابی به انجام موفقیت آمیز امور دارد.
فیزیولوژی توجه
انسان در طول روز اطلاعات گوناگونی را دریافت می کند؛ اعم از اطلاعات حسی که شامل اطلاعات (درون داد[8]های) حسی- لمسی، بینایی، شنوایی و غیره است اما نکته مهم در این زمینه این است که 99 درصد این اطلاعات فیلتر می شود و تنها یک درصد از این درون دادها وارد ساختمان مغز می گردد (اسمیت، 2001 ).
درون دادهایی که وارد مغز می شود اگر با انگیزه[9] و هیجان توأم باشد، ماندگار می گردد. تالاموس در مغز سیستمی است که این اطلاعات را انتخاب و ثبت می کند. برای مثال شما در طول روز از کنار افراد مختلفی گذر می کنید، آنها را می بینید ولی هنگامی که شخص زیبایی که عطر خوشبویی زده از کنار شما می گذرد، ناگهان توجه شما را به خود جلب می کند و تا مدت ها در یاد شما می ماند (هیجان مثبت).مثال دیگر؛ هنگام گذار از خیابان با انبوهی از ماشینها مواجه می شوید که برای شما بی اهمیت هستند ولی ناگهان یک ماشین با سرعت بسیار زیاد نزدیک است که با شما برخورد کند، وحشت می کنید و او بوق می زند. این ماشین، با بسیاری از خصوصیاتش در یاد شما می ماند زیرا سیستم هیجانی شما را تحت تأثیر قرار می دهد (هیجان منفی). پس قانون اول مغز این است که ابتدا می بایست سیستم های حسی فرد بتواند ورودی (درونداد) های متنوع و گسترده ای داشته باشد. دوم آنکه بتواند 99 درصد اطلاعات را مهار کند و سوم اینکه یک درصد از آن اطلاعات را به سیستم های بالاتر مخابره کند. برای این 1 درصد از اطلاعات که به سطوح بالاتر مغز مخابره می شود، یادگیری امر بسیار مهمی محسوب می شود. یادگیری که با هیجان مثبت همراه شود، بسیار مؤثر است. عموماً آن دسته از درون دادها در ذهن و حافظه ثبت می شود که با هیجان همراه باشد. گاهی همراه با درون دادهای حسی (اعم از لامسه، بینایی، شنوایی، حرکتی و ...)، تنفر ضبط می شود اما تأثیر بازدارنده[10] دارد و موجب تکرار آن در ذهن می شود. اگر در حین کار بتوانیم با تنبیه، عملکرد صحیح را از بیمار بگیریم، عملکرد به تنهایی کسب می شود ولی با بقیه حواس یکپارچه نمی شود. برخی از رفتار ها به دلیل اینکه به اجبار انجام می شود و برایمان ناخوشایند است به عملکرد موقت می رسد اما نهایتاً بازداری شده، به سطح ناهشیار می رود و با عملکردهای قبلی یکپارچه نمی گردد. مثال آن انجام اجباری یک تمرین توسط فرد ناهشیار یا خواب آلوده است (همان منبع).
برخی از دریافت های حواس آگاهانه و برخی دیگر ناآگاهانه ادراک می شود. درونداد های حواسی همچون بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی آگاهانه ادراک می شوند. اما دروندادهای حواسی چون حس عمقی[11] که از تاندون عضلات، فیبرهای عضلانی و گیرنده های مفصلی به مغز می رسد، ناآگاهانه است. ما به آنچه می بینیم یا می شنویم آگاهی بیشتری داریم تا نسبت به آنچه که گیرنده های عضلات به مغز مخابره می کند، آکروبات بازها نسبت به این حس خود آگاهانه تر عمل می کنند زیرا یک لغزش ساده یا یک ناآگاهی منجر به سقوط آکروبات باز می شود (رادریگاز[12] و فریوالد[13]، 2002).
در دوران کودکی، ورودی حواس مختلف بسیار غنی و متنوع است، ابتدا ذهن درون دادهای حرکتی را دریافت می کند.به مرور مهارت های ذهنی بالاتر مثل تفکر، استدلال، منطق، قضاوت و غیره دریافت می شوند (اسمیت، 2001).
تالاموس دروازه بان مغز است که بیشترین و مهمترین مهار دروندادها را در مغز انجام می دهد. بارزترین عملکرد آن در مورد بینایی است. وقتی فرد در نور زیاد قرار می گیرد، تالاموس بخش زیادی از دروندادهای حسی نور را بازداری می کند. پلک تا حدودی جمع و مردمک نیز تنگ می شود تا حداقل درونداد وارد سیستم بینایی و بعضاً مغز شود. لیکن در تاریکی تالاموس حداکثر درونداد نور را وارد شبکیه می کند و از طریق باز شدن پلک و گشاد شدن مردمک این کار را انجام می دهد تا اشیاء در تاریکی دیده شوند. مقداری از دروندادهایی که وارد تالاموس می شوند وارد سیستم های بالاتر می شوند. اکثر این دروندادها وارد نیمکره چپ می شوند زیرا نیمکره چپ مسئول جزئیات است. این اطلاعات به کرتکس مغز می رسند. تنها دروندادی که ابتدا به کرتکس و سپس به تالاموس می رسد، دروندادهای حس بویایی است. دروندادهای حس بویایی به سمت تالاموس و سیستم لیمبیک وارد می شود. تمام سیستم لیمبیک (مرکز عواطف، هیجانات و احساسات) تحت تأثیر سیستم بویایی است. مثال این مورد؛ بوی بد سریعاً اخلاق فرد را به هم می زند و فرد سریعاً واکنش نشان می دهد. دیدن اشیاء ما را به یاد خاطرات می اندازد اما بوها خیلی سریع تر این کار را انجام می دهند. برای مثال بو کردن پاک کن ما را سریع تر به یاد دوران مدرسه و تحصیل می اندازد تا دیدن تخته سیاه (همان منبع).
[1]. Van de, L.P.
[2]. Heskes, T.
[3]. Gielen, S.
[4]. Pashler, S.
[5]. Szymura. B.
[6]. Ncka, E.
[7]. Daeyeol, L.
[8]. input
[9]. motivation
[10]. inhibitatory
[11]. propriceptive
[12]. Rodriguez, V.
[13] . Freiwald, W.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 2034 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 81 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
مدیریت ارتباط با مشتری که گاهی اوقات از آن بعنوان مدیریت مشتریان،مشتری محوری و یا مدیریت مشتریمحور نام برده میشود ،برای مدت زمان طولانی اصطلاح متداول جهت بیان تمایل شرکتها در برقراری ارتباط یک به یک مداوم و همیشگی با تمام مشتریان بوده است . در همین راستا می توان به یک نکته مهم اذعان داشت که شرکتهایی که موفق شده اند بصورت موثری مشتریان خود را جذب کرده ، به آنها خدمات مورد نظر را به بهترین نحو ارائه داده و بهترین مشتریان خود را حفظ کنند، تأثیر مثبت این امر را در انتهای مسیر سود آوری خود مشاهده کرده اند. CRM با شنا سایی نیازها و رفتارهای مشتریان ،ارتباطی سود بخش با آنها برقرار کرده و هزینه فعالیتهای مرتبط را نیز کاهش می دهد . این رویکرد منجر به ایجاد گستره وسیعی از علوم و روشهای نوین مدیریتی به نام مدیریت ارتباط با مشتری شده است . CRMتمام مولفه هایی است که در درون یک سازمان با مشتری و به شیوه ای هوشمند در ارتباطند و برای توصیف نحوه مدیریت فوق فعالِ ارتباطات با مشتریان تعریف می شود .فرآیندهای مدیریت مشتری با پشتیبانی نقشهای عملیاتی و فناوری کسب و کار ،تمام این مولفه ها را به هم متصل می کنند.به دلیل طبیعت کسب و کار ،CRM می تواند پیچیده باشد . بسیاری از عملیات و فعالیتهای روزمره کسب و کارها با مشتریان سرو کار دارند، از این رو فراهم آوردن سیستمهایی که بتواند هر کدام از این وظایف را بهبود بخشند، برای موفقیت حیاتی است. مدیریت ارتباط با مشتری متشکل از فرآیند کسب و کار،فناوری و نقشهای لازم، جهت اداره کردن مشتریان در مراحل متعدد چرخه حیات سازمانهاست.
مدیریت ارتباط با مشتری یک راهبرد تجاری برای ایجاد ارزش دو سویه است که تمام جوانب مشخصات مشتری را شناسایی می کند ،دانش مشتری را بوجود می آورد ،روابط را با مشتری شکل می دهد و برداشت آنها را درباره محصولات یا خدمات سازمان ایجاد میکند . بنابراین ،مدیریت ارتباط با مشتری توسط چهار عنصر قابل تعریف است : دانش، هدف، فروش و خدمت . مدیریت ارتباط با مشتری بر ارتباط با تمامی مشتریان به صورت تک به تک تأکید میورزد و تمامی جزئیات رفتاری وی را در هنگام برخورد با سازمان،خرید،بکارگیری و کنار گذاشتن محصول مورد ملاحظه قرار می دهد.
2-33- مدیریت الکترونیکی ارتباط با مشتری [1](ECRM)
به منظور رشد و بقا در عرصه رقابت اقتصادی در کلاس جهانی، شرکتها ملزم هستند بر اهمیت وجود و حضور دائم مشتری تأکید کرده و ارتباط خود را با خریداران افزایش دهند و ارتباط خود را با مشتری تقویت کنند. چنانچه از اشخاص مختلفی بخواهید که [2]CRM را تعریف کنند، پاسخهای مختلف و متفاوتی را دریافت خواهید کرد. هر سازمانی که بازاریابی میکند و محصول یا خدمات خود را به فروش میرساند میبایست از فرآیندها، سیاستها و تکنولوژی CRM استفاده نماید. شرکتهای جدید میلیاردها دلار در شبکههای مخابراتی جدید پر ظرفیت سرمایه گذاری میکنند تا بتوانند توان رقابتی خود را در بازار حفظ کنند. در مطالعهای که اخیراً توسط گروه مشاوران اندرسن انجام گرفته است مشخص شده است که بین بهبود عملکرد مدیریت ارتباط با مشتری و عملکرد مالی یک ارتباط مستقیم وجود دارد. تأثیر الکترونیک به مدیریت روابط مشتری چیزی کمتر از یک انقلاب نیست تجارت الکترونیک و اینترنت در حال متحوّل ساختن فرآیند مدیریت روابط مشتریان در اکثر شرکتها هستند. تئوری سنتی بازاریابی تنها به انجام معاملات توجّه داشت و به حفظ مشتریان اهمیتی نمیداد. کاتب[3] و هلسن[4] مدیریت ارتباط با مشتری را بازاریابی بر اساس پایگاه دادهها مینامند. در جهانی که به وسیله ی اینترنت به هم متصّل شده است، E-CRM دیگر یک مزیت رقابتی نیست بلکه بقای سازمانها مستلزم آن است که صاحب نظران سه سطح E-CRM را شناسایی کنند. مدیریت ارتباط با مشتری هم برای مشتریان و هم برای سازمانهایی که آن را به کار میگیرند مزیت آفرین است. تجربه نشان داده است که CRM مانند هر پروژه دیگری ممکن است به شکست بینجامد. شرکتها از CRM با آغوشی باز استقبال میکنند چه را که تکنولوژی CRM این اجازه را میدهد که مشتریان را به طور دقیق تقسیم بندی کرده و روی مشتریان مطابق نیازهایشان هدف گذاری کنند. امروزه تمرکز به نیازهای مشتری، عامل موفقیت و بقا در بازارهای جهانی برای شرکتها شده است. جهانی شدن، باعث افزایش رقابت و پیشرفت در تکنولوژی اطلاعات و تمرکز مدیران به ارتباطات با مشتری شده تا به این طریق درآمد خود را حداکثر سازند. اجرا و توسعه مدیریت ارتباط با مشتری نیازمند توسعه فرهنگ مشتری مداری در تمامی لایههای سازمانی است. مدیریت ارتباط با مشتری فرآیندی است که بین سرمایه گذاری یک شرکت و ارضای حفظ، نگهداری و ارتباط مؤثر با مشتریان است. از راههای اجرای موفقیت آمیز CRM در شرکت، تغییر رویکرد تولید گرایی و محصول گرایی به رویکرد مشتری مداری و مشتری محوری است. امروزه مشتریان به آسانی راضی نمیگردند. به صورت فرایندهای دانش و خواستههای آنها ارتقاء یافته و اگر یک شرکت خواستههای آنها را برآورده نسازد، شرکتی را پیدا میکنند که این کار را برای آنها انجام دهد. در چنین محیطی، کلید موفقیت ایجاد ارتباط طولانی با مشتری است. شرکتها باید مشتریان را در مرکز تصمیم گیری خود قرار دهند و مرکز محوری او را تقویت کنند. سازماندهی با دید مشتری محوری از اهداف CRM میباشد. CRM به رابطه بین مشتری و سازمان میپردازد و به فعالیتهای شناسایی، جذب و نگهداری مشتریان تأکید میورزد.
[1] electronic Customer Realationship management
[2] Customer Realationship management
[3] kateb
[4] Helsen
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 205 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 49 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT[1] )
ارتباطات در عصر حاضر الفبای زندگی صنعتی ، مدرن و متمدن ، جوامع مترقی این کره خاکی را تشکیل میدهد. اهمیت ارتباطات و در معنایی سادهتر تبادل اطلاعات بین جوامع بشری و انسانها که تشکیل دهنده جوامع بشری میباشند و در عصر امروز حضور آن مهم و حائز اهمیت است که به زعم بزرگان علم در جهان امروز اگر کسی خود را بی نیاز از تبادل اطلاعاتی بداند در حقیقت دچار توهمی بزرگ از یک محیط پر رمز و واقعیت گشته و در حقیقت از آمادگی لازم برای ورود به قرن بیست و یکم برخودار نمیباشد و از قافله به شدت عقب مانده است.
باگسترش علوم ارتباطی کارآیی سیستم های کامپیوتری افزایش یافت. این همنوایی و تلفیق هم افزای سیستم های اطلاعاتی (کامپیوتر) با سیستم های ارتباطی باعث شکل گیری عصر پیشرفته تری به نام دوره فناوری اطلاعات و ارتباطات گردید. فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک نیاز ، نه یک انتخاب یکی از شاخص ترین فناوری های قرن حاضر به منظور ایجاد جامعه شبکه ای و تحقق ایده های دانایی محور می باشد (خلیل مقدم ، 1384)
فناوری اطلاعات و ارتباطات درشرایط مناسب قابلیت خود را در زمینه های توسعه اقتصادی و اجتماعی بویژه مراقبتهای بهداشتی، سلامت، آموزش های از راه دور، اشتغال، کشاورزی، بازرگانی وهمچنین غنی سازی فرهنگ محلی به اثبات رسانیده است.(هرس[2]،2003) همچنین اهمیت راهبردی و استراتژیکICT و اهمیت فزاینده ای که در سطح بین الملل پیدا کرده، به کشور ما تسری پیدا کرده است و یک منبع استراتژیک برای سازمان ها ونهادهای دولتی کشور محسوب می شود وماهیت و نحوه کسب و کار را به طوراساسی متحول کرده است. استراتژیک شدن فناوری اطلاعات و ارتباطات بیش از پیش آن را مهم جلوه می دهد. (میرخانی ، 1385) در سالهای اخیر رشد سریع فناوریهای اطلاعات و ارتباطات تاثیر بسیار مهمی در زندگی بشر و کارکرد سازمانها و موسسات در کشورهای مختلف داشته است. به اعتقاد صاحبنظران همان گونه که اختراع ماشین بخار و وقوع انقلاب صنعتی موجب تحولات عظیم در زندگی کاری و شخصی افراد گردید، انقلاب ارتباطات هم به طور مشابه دگرگونیهایی را در زندگی آدمی به همراه دارد(لورین و اریک[3] ، 1997).
به مدد رسانههای نوین ارتباطی و اطلاعاتی، جهان به دهکدهایی مبدل شده که اطلاعات و رسانهها، سیستمهای عصبی و اجزای این دهکده را به هم متصل ساخته است. فناوری اطلاعات و ارتباطات مجموعه وسیعی از فناوریها (اینترنت، ماهواره، تلفن همراه، تلویزیونهای کابلی، رایانههای خانگی و ویدئو) است که برای برقراری ارتباط بین انسانها (فرستادن و دریافت انواع پیامهای کلامی، صوتی و تصویری) و نیز برای تولید، انتشار، ذخیره و بازیابی اطلاعات به کار میرود. فناوری اطلاعات و ارتباطات وسیله ای برای ذخیره سازی، پردازش و ارائه اطلاعات است که به صورت الکترونیکی و مبتنی بر تعدادی رسانه می باشد (رضوی،1388).
فناوری اطلاعات و ارتباطات عبارتند از گردآوری ، سازماندهی ، ذخیره و نشر اطلاعات اعم از صوت ، تصویر ، متن یا عدد که با استفاده از ابزار رایانه ای و مخابرات صورت پذیرد . با پیشرفت سریع ICT در دنیا و تاثیر عمیق ابزار و تجهیزات در تسهیل و تسریع کارها و صرفه جویی در وقت و هزینه ، هر روز بر اهمیت اینگونه وسایل و کاربرد آنها افزوده میشود (اشنایدر ، 2006) .
در تعریفی دیگر: «فن آوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان مجموعهای از قابلیتها تعریف می گردد که به وسیلة رایانهها، نرم افزارهای کاربردی و تجهیزات مخابراتی و ارتباط از راه دور برای سازمان فراهم می گردد و داده، اطلاعات ودانش مورد نیاز را در اختیار افراد و فرآیندها قرار می دهد» (آتارنا[4] ، 2003)
در فن آوری اطلاعات وارتباطات ، تاکید و محوریت بر روی جنبه ارتباطی می باشد ، بگونهای که ارتباطات به منزله یک "باید" مطرح بوده که فن آوری اطلاعات بدونوجود آن امکان ارائه سرویس ها و خدمات را دارا نمی باشد. فناوری اطلاعات و ارتباطات، واژه ای است که به هر نوع دستگاه ارتباطی و یا برنامه نظیر: رادیو ، تلویزیون ، تلفن ها ی سلولی ، کامپیوتر ، نرم افزار ، سخت افزارهای شبکه ، سیستم های ماهواره اری و نظایر آن اطلاق شدهکه سرویس ها ،خدمات و برنامه های متعددی به آنان مرتبط می گردد( کنفرانس از راه دور ، آموزش از راه دور).
[1] - Information and Communication Technology (ICT)
[2] - Heres
[3] - Lorin & Erick
[4] - Attaaran
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 74 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 67 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
فناوری اطلاعات
بررسی نظریه اندیشمندان سازمان ومدیریت دردودهه اخیر انباشته از مفاهیمی است که همگی تاکید بر تغییر در محیط سازمان وشرایط وشیوه های کسب وکار دارند . دوران کنونی را عصر اطلاعات نام نهاده اند که مبتنی بر دانایی است .
سازمانهای نوین درمحیط رقابتی پیچیده ای قرار دارند که ناشی از تغییرات محیطی ، سازمانی وفناوری است. این عوامل ،محیطی کاملاً رقابتی درکسب وکار بوجود آورده اند که مشتری درمحورآن قرار دارد . تغییرات محیطی آنچنان سریع و غیرقابل پیش بینی است که کوچکترین غفلت از آنها می تواند سازمان را از یک برتری رقابتی محروم وسازمان های دیگر را با فرصت های خاصی مواجه کند . سازمان در یک محیط رقابتی باید بتواند از فرصتها بهره برداری و از تهدیدات خود را بر حذر کند واز توانایی های خود جهت پاسخگویی مناسب به نیازهای بازار استفاده کند .واژه فناوری اطلاعات اولین بار از سوی لویت و وایزلردرسال 1985 به منظور بیان نقش رایانه درپشتیبانی از تصمیم گیریها و پردازش اطلاعات درسازمان بکارگرفته شد از فناوری اطلاعات برداشتهای مختلفی وجود دارد و همین برداشتها موجب گردیده تا تصاویر متفاوتی ازآن درمجامع مختلف ارائه شود .
درمفهوم رایج فناوری به مجموعه ای از سخت افزار وتجهیزات دلالت دارد . و بسیاری از محققان آن را نه تنها سخت افزاری که درانجام کارها مورد استفاده قرار می گیرد ، بلکه مهارت ودانش کارکنان یا حتی ویژگی های اشیائی که کاربرروی آن انجام می شود می دانند.
فناوری اطلاعات را مانند دیگر فناوریها می توان به روابط میان سخت افزار ، نرم افزار، شبکه وتوانایی ها واقداماتی که از این ابزارها ناشی می شود تعریف کرد . فناوری اطلاعات نه تنها به انجام پردازشهای دقیق وصحیح به رشد اتوماسیون کمک می کند بلکه ازطریق ارائه اطلاعات درزمینه های مختلف فعالیت سازمان ثروت جدیدی را برای سازمان به همراه می آورد . واین امروجه تمایز فناوری اطلاعات با سایر فناوریهای مورد بهره برداری در سازمان است . فناوری اطلاعات نه تنها به توانای های پردازش داده ها توسط رایانه بلکه به مهارتهای انسانی ومدیریتی در بهره برداری از آنها دلالت دارد .بنابراین فناوری اطلاعات نه تنها شامل رایانه بلکه تواناییها واقدامات در نحو انجام کار می شود . همانگونه که ملاحظه می شود با توجه به عمر نسبتا کوتاه فناوری اطلاعات ورشد وگسترش رعدآسای آن تعاریف و برداشتهای متفاوتی از آن وجود دارد . بررسی تعاریف ارائه شده نشان دهنده طیف گسترده ای از مفاهیم است که گاه به صورتی کاملا محدود ، درحد پردازش رایانه ای عملیات و درمواردی نیز به صورت گسترده ، به عنوان یک فناوری تغییرازآن یادشده است . فناوری اطلاعات به تجهیزات به اشکال مختلف فناوری اطلاق می شود که پردازش ، نگهداری وارسال اطلاعات به شکل الکترونیکی می پردازد . تجهیزات فیزیکی برای این امر شامل رایانه ، تجهیزات ارتباطی شبکه ها ، تجهیزات انتقال داده ، مانند فکس ویا حتی موبایل است . ( صرافی زاده ، 1383،ص 10)
2-3- به کارگیری فناوری اطلاعات
شواهد نشان می دهد که به کارگیری فناوری اطلاعات درمیان کشورهای توسعه یافته ودرحال توسعه در حال گسترش است مطالعه ای که از سوی مک مولن (1996) درکشور کانادا انجام شد ،موید این رشد است . مطالعه در سه مقطع زمانی 85-1980، 91-1986، 1994 انجام شد . و نتایج نشان داد که در مقطع اول 16 درصد ،درمقطع دوم 37درصد ودرمقطع سوم 43 درصد از کارکنان درکارشان تحت تاثیر فناوری اطلاعات قرارگرفته اند . این رشد منطقاً درمیان کشورهای دیگر صنعتی بیشتر است .
مطالعه دیگری درسال 1996 نشان داد که 48درصد از کارکنان درانجام وظایف شغلی شان از رایانه استفاده می کنند . این رقم نسبت به مطالعه سال 1989 که 35درصد بود رشد قابل ملاحظه ای را نشان می دهد . لانک (1994) دریافت که 71 درصد از سرپرستان یا دارای رایانه می باشند و یا از رایانه وترمینال در انجام کارخود استفاده می کنند . رشد به کارگیری رایانه های خانگی نیز بسیار قابل توجه بوده است . در سال 1991، 1994و 1996 به ترتیب 19درصد ، 25درصد و29 درصد از خانوارهای کانادایی دارای رایانه بوده اند .فناوری اطلاعات می تواند از سوی افراد ، گروههای کاری ،سازمان ها به صورت اشتراکی به کارگرفته شود .مدیران ازفناوری اطلاعات به منظور تسهیل وظایف مدیریتی مانند طراحی سازمان ، تدوین استراتژی ها وتصمیم گیری استفاده می کنند .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 79 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
حاکمیت شرکتی
مقدمه
حاکمیت شرکتی، به مجموعه فرایندها، رسم ها، سیاست ها، قوانین و نهادهایی گفته می شود که به روش یک شرکت از نظر اداره، راهبری و یا کنترل تأثیر بگذارد. همچنین، حاکمیت شرکتی، روابط بین کنش گران متعدد (ذی نفعان) و هدف هایی را که بر اساس آن ها شرکت اداره می شود در بر می گیرد. کنش گران اصلی، مدیریت عامل، سهامداران و هیئت مدیره هستند. سایر ذی نفعان عبارتند از کارمندان، عرضه کنندگان کالا، مشتریان، بانک ها و سایر وام دهندگان، قانون گذاران، محیط و به طور کلی جامعه.
حاکمیت شرکتی یک عنصر اساسی در افزایش اعتماد سرمایه گذار، ارتقای حس رقابتی و در نهایت بهبود رشد اقتصادی است. این عنصر در صدر فهرست توسعه بینالمللی قرار دارد. جیمـز ولفنسان[1]، رئیس سابق بانک جهانی، در این زمینه می گوید: حاکمیت شرکت ها برای رشد اقتصاد جهانی از حاکمیت کشورها دارای اهمیت بیشتری است (سینا قدس،1387،ص 50).
به طور کلی، حاکمیت شرکت ها مجموعه ای از مقررات و استراتژی برای کاهش تعارضات سازمان و حصول اطمینان از حداکثر شدن ثروت سهامداران می باشد. اثر حاکمیت شرکتی بر قیمت سهام و توزیع بازده یک مسئله مهم در امور مالی شرکت است. تعدادی از عواملی که به طور گسترده برای تاثیر گذاری در کیفیت حاکمیت شرکتی عبارتند از ساختار هیئت مدیره، ساختار مالکیت و مقررات غیرقابل تصرف (Hao Li et.al, 2013, pp 204-205).
بیان چند تعریف از حاکمیت شرکتی از میان صدها تعریف مطرح شده خالی از فایده نیست و می تواند برای ارائه تعریفی جامع و کامل از حاکمیت شرکتی به کارآید. این تعریف ها از نگاهی محدود و در عین حال توصیف کننده نقش اساسی حاکمیت شرکتی آغاز می شود.
فدراسیون بین المللی حسابداران[2] در سال 2004 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است: حاکمیت شرکتی عبارت است از تعدادی مسئولیت ها و شیوه های به کاربرده شده توسط هیئت مدیره و مدیران موظف با هدف مشخص کردن مسیر استراتژیک که تضمین کننده دستیابی به هدف ها، کنترل ریسک ها و مصرف مسئولانه منابع است.
هاپب[3] و همکاران وی در سال 1998 پس از تحقیقی که در اکسفورد انجام دادند در تبیین حاکمیت شرکتی می نویسند: حاکمیت شرکتی به تشریح سازمان دهی داخلی و ساختار قدرت شرکت، نحوه ایفای وظایف هیئت مدیره، ساختار مالکیت شرکت و روابط متقابل میان سهامداران و سایر ذی نفعان بخصوص نیروی کار شرکت و اعتبار دهندگان آن می پردازد. همچنین کیزی[4] و رایت[5] در سال 1993 نوشته اند: حاکمیت شرکتی عبارت است از: ساختارها، فرآیندها، فرهنگ ها و سیستم هایی که عملیات موفق سازمان را فراهم کنند.مگینسون[6] نیز در سال 1994 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده است: حاکمیت شرکتی را می توان مجموعه قوانین، مقررات، نهادها و روش هایی تعریف کرد که تعیین می کنند شرکت ها چگونه و به نفع چه کسانی اداره می شوند(یگانه،1385،ص ص 33-32).
بریگام[7] نیز در تعریف حاکمیت شرکتی می گوید: حاکمیت شرکتی مجموعه ای از قوانین، مقررات و روش هایی است که بر عملیات یک شرکت و تصمیم هایی که توسط مدیران آن گرفته می شود اثر می گذارد (بریگام و ارهارت،1391،ص 81).
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[8] حاکمیت شرکتی را به این ترتیب تعریف کرده است: مجموعه ای از روابط بین مدیریت، هیئت مدیره، سهامداران و سایر ذینفعان شرکت. راهبری شرکتی همچنین ساختاری را فراهم می آورد که از طریق آن اهداف شرکت تدوین و ابزارهای دستیابی به این اهداف و همچنین نحوه نظارت بر عملکرد مدیران معلوم می گردد. راهبری شرکتی خوب باید برای هیئت مدیره و مدیریت انگیزه های مناسبی ایجاد کند تا اهدافی را که به نفع شرکت و سهامداران آن است دنبال نمایند و همچنین نظارت مؤثر و کارآمد را تسهیل کند. وجود یک نظام راهبری شرکتی کارآمد و مؤثر درون یک شرکت و در کل یک اقتصاد، کمک میکند تا درجه ای از اعتماد فراهم آید که برای عملکرد مناسب یک اقتصاد بازار لازم است. از منظر صنعت بورس اوراق بهادار، حاکمیت شرکتی شیوه ای برای هدایت و اداره فعالیت های شرکت توسط هیئت مدیره و مدیریت ارشد می باشد (آیین نامه نظام راهبری شرکتی،1386،ص 2).
2-2-2) مشخصه حاکمیت شرکتی
صندوق بین المللی پول[9] و سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی، در سال 2001 حاکمیت شرکتی را به صورت ساختار روابط و مسئولیت ها در میان یک گروه اصلی شامل سهام داران، اعضای هیئت مدیره، مدیر عامل و سایر طرف های ذیربط برای ترویح بهتر عملکرد رقابتی لازم، جهت دستیابی به اهداف اولیه مشارکت و تنظیم معیارها و مکانیزم های نظارت و کنترل تعریف نموده اند. بر این اساس حاکمیت شرکتی صحیح باید دارای مشخصات ذیل باشد(قلی زاده،1392،ص ص 213-212):
[1] James Wolfensohn
[2] The International Federation of Accountants) IFAC(
[3] Bill Hapb
[4] Kevin Keasey
[5] Mike Wright
[6] William L. Megginson
[7] Eugene Brigham
[8]Organisation for Economic Cooperation and Development (OECD)
[9] International Monetary Fund)IMF(
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 100 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مدیریت ریسک
مقدمه
از کلمه ریسک بر حسب موارد استفاده اش در زمینه های مختلف تعبیرات متفاوتی به عمل آمده است و مؤلفین تعاریف متعددی از آن را به دست داده اند. .در بدو امر چنین به نظر می رسد که لغت"ریسک" مفهوم روشنی به ذهن متبادر می کند، زمانی که گفته می شود که در یک عمل و یا یک وضعیت خاص ریسک وجود دارد،شنونده در می یابد که عدم اطمینانی در رابطه با نتایج حاصل از آن عمل وجود دارد و این امکان می رود که حداقل یکی از نتایج محتمل نامطلوب باشد(مظلومی،1365،ص5).
ریسک یعنی احتمال متحمل شدن زیان و یا عدم اطمینان ریسک پروژه، واقعه یا شرایطی غیرقطعی است که اگر اتفاق بیافتد بر روی یکی از اهداف پروژه اثری مثبت یا منفی دارد. و در زبان عرف عبارت است از تهدیدی که به علت اطمینان نداشتن به وقوع حادثه ای در آینده پیش می آید و هر چقدر این نبود اطمینان بیشتر باشد اصطلاحاً گفته می شود ریسک زیادتر است. یک ریسک یک علت دارد و اگر اتفاق بیافتد یک معلول. پس ریسک عبارت است از انحراف در پیشامدهای ممکن آینده، هر چه قدر احتمال وقوع آینده کمتر باشد ریسک بیشتر است. اگر تنها یک پیشامد ممکن ممکن باشد انحراف و ریسک صفر است(منتظری،1390،ص33).
ریسک به عنوان پدیده ای تعریف شده است که زیان بالفعل و مستقیم از طریق کاهش جریان درآمدی و زیان سرمایه ای بر مؤسسه وارد می کند. گروهی از اقتصاددانان تعریف وسیع تری از پدیده ریسک ارائه داده اند؛ آن ها بروز هر گونه پیشامد و واقعه ای را که به صورت بالقوه از طریق اعمال و ایجاد محدودیت بر ظرفیت و فعالیت های سازمان، امکان تحقق اهداف سازمان را متزلزل کند، ریسک تعریف کرده اند. اگر این تعریف از پدیده ریسک مورد قبول واقع شده باشد، آن گاه می باید ریسک را به عنوان امری ذاتی و تفکیک ناپذیر از نظام اقتصادی بازار ارزیابی کرد. به این ترتیب تعریف،شناسایی و اندازه گیری پدیده های ریسکی در حوزه فعالیت های مالی و اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود. در مدیریت مالی ریسک به احتمال زیان ناشی از سرمایه گذاری اشاره دارد و به بیان دیگر، ریسک احتمال نوسانات آتی نرخ بازدهی است. به طور خلاصه، ریسک را می توان به صورت رویدادهای غیرمنتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش دارایی ها یا بدهی ها رخ می دهد، تعریف کرد(حاجی آقایی،1387،ص ص59-58).
گالیتز[1]، ریسک را هر گونه نوسانات در هر گونه عایدی می داند. گیلب[2] نیز ریسک را این چنین معرفی می کند: هر پدیده ای که بتواند نتیجه حاصل از آن چه سرمایه گذار انتظار دارد را منحرف سازد ریسک نامیده می شود(راعی و سعیدی،1392،ص46).
فرهنگ وبستر[3] ریسک را "در معرض خطر قرار گرفتن" تعریف کرده است. فرهنگ لغات سرمایه گذاری(Hildreth,1988) نیز ریسک را زیان بالقوهء سرمایه گذای که قابل محاسبه است می داند(راعی و سعیدی،1392،ص ص46-45).
به طور کلی ریسک را می توان امکان انحراف واقعیات از آن چه مورد انتظار بوده است دانست. از دیدگاه مدیریت ریسک، تعریف ریسک عبارت است از امکان انحراف نامطلوب واقعیات از آن چه مورد انتظار بوده است(مظلومی،1365،ص7)
2-1-2) طبقه بندی ریسک
بنگاه ها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که به طور کلی می توان آن ها را به دو دسته ریسک های تجاری[4] و ریسک های غیرتجاری[5] ، ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک و همچنین ریسک های مطلوب[6] و نامطلوب[7] تقسیم کرد که در ادامه به توضیح درباره این ریسک ها پرداخته می شود.
2-1-2-1)ریسک تجاری و غیرتجاری- ریسک های تجاری آن هایی هستند که از دید بنگاه برای سهام داران، مزیت رقابتی[8] و ارزش افزوده[9] ایجاد می کنند.ریسک تجاری به بازار محصولی که یک بنگاه در آن فعالیت می کند مربوط می شود. این بازار شامل: نوآوری های تکنولوژیک، طراحی محصول و بازاریابی می باشد. پذیرش منطقی ریسک تجاری یک مزیت رقابتی در هر کسب و کاری محسوب می شود. فعالیت های تجاری همچنین با ریسک های اقتصاد کلان سر و کار دارند که ناشی از چرخه های اقتصادی و نوسان درآمد و سیاست های پولی است.
سایر ریسک هایی که بنگاه بر آن ها کنترلی ندارد، دسته ریسک های غیرتجاری را تشکیل می دهند. این دسته شامل: ریسک های استراتژیک[10] می شوند که نتیجه تغییرات بنیادی در محیط سیاسی و اقتصادی هستند. برای مثال، از بین رفتن سریع تهدید اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه 80 میلادی، باعث کاهش تدریجی بودجه دفاعی شده و مستقیماً روی صنایع دفاعی تأثیر گذاشت. سلب مالکیت و ملی شدن هم جزء ریسک های استراتژیک محسوب می شود.
[1] Lawrence galitz
[2] Tom Gilb
[3] Webster's New Collegiate Dictionary
[4] Commercial Risk
[5] Noncommercial Risks
[6] Downside Risk Measures
[7] Mean Variance Behavior
[8]Competitive Advantage
[9] Value Added
[10] Strategic Risks
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 405 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 62 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
بازاریابی
مقدمه
برخلاف تئوری بازاریابی کلاسیک که هنرش در جذب مشتریان جدید و تأکید آن بیشتر بر انجام معاملات متمرکز بود تا ایجاد رابطه با دیگران، با شدت گرفتن رقابت بین شرکت ها در مشتری یابی برای محصولات و خدماتشان و همچنین افزایش قدرت مشتری در دنیای امروز شرکت ها دیگر نه تنها باید به دنبال جذب مشتریان جدید باشند بلکه حفظ و نگهداری مشتریان قبلی و بر قراری روابطی مستحکم با آنها را نیز مورد توجه قراردهند.
دنیای امروز مملو از تغییرات و دگرگونی هاست. تغییر در فناوری، تغییر در اطلاعات، تغییر در خواسته های مردم، تغییر در مصرف کنندگان و تغییر در بازارهای جهانی. اما از مهمترین تغییرات ایجاد شده در صحنه کسب و کار تغییر در ارزش های قابل عرضه به خریداران بوده است که به عنوان عامل اصلی موفقیت در سازمان های فعلی شناخته می شود و سازمان های پیشرو در صنعت موفقیت خود را مدیون توانایی در عرضه ارزش بیشتر به خریداران در مقایسه با رقبایشان می دانند.
وارن کیگان[1] از صاحبنظران علم بازاریابی معتقد است که تنها در صورت تمرکز منابع بر فرصت ها و ایجاد ارزش برای مشتریان است که می توان به مزیت رقابتی پایدار دست یافت و پشتوانه ای محکم برای ادامه حیات سازمان و کسب رهبری در آن عرصه از رقابت پیدا کرد.
2-2) تعریف بازاریابی
بسیاری از مردم اشتباهاً واژه بازاریابی را فروش و انجام تبلیغات جهت ترغیب به خرید معنی می کنند. چنانچه کل بازاریابی را به یک کوه یخ تشبیه کنیم فروش بخش کوچکی است که در رأس آن قرار دارد و قسمت اعظم شاید بیش از 90 درصد آن در زیر آب مخفی است. باید توجه داشت که فروش فقط یکی از چندین و نه مهمترین وظایف بازاریابی به شمار می رود. اگر و فقط اگر بازاریاب در تشخیص نیازهای مشتریان، تولید کالا و خدمت، قیمت گذاری، توزیع و تبلیغات توفیق حاصل نماید می تواند به سهولت به فروش کالاها و خدمات تولیدی خود نائل آید.
فیلیپ کاتلر و گری آرمسترانگ[2] دو تن از بزرگان علم مدیریت معتقدند می توان بین تعریف های علم بازاریابی از دو دیدگاه مدیریتی و اجتماعی فرق قائل شد. تعریف بازاریابی از دیدگاه اجتماعی بدین گونه است: «بازاریابی یک فرایند اجتماعی است که بدان وسیله افراد و گروه ها از طریق تولید و مبادله محصولات و خدمات ارزشمند با یکدیگر برای تأمین نیازها و خواسته های خود اقدام کنند». تعریف بازاریابی از دیدگاه مدیریتی بدین گونه است: «هنر به فروش رساندن محصولات» .ولی پیتر دراکر[3] یکی از پیشروان نظریه پرداز مدیریت می گوید: «هدف بازاریابی این است که درباره فروش گزافه گویی کند، مشتری را بشناسد، او را درک کند تا بتواند کالا یا خدمتی مناسب وی به او عرضه نمایید. کمال مطلوب این است که تلاش های بازاریابی به وجود یک مشتری بینجامد، یعنی کسی که آمادگی خرید را دارد» (کاتلر ،1384).
انجمن بازاریابی آمریکا از دیدگاه مدیریتی، بازاریابی را بدین گونه تعریف می کند : مدیریت بازاریابی عبارت است از فرایند برنامه ریزی و جامه عمل پوشیدن به دیدگاه، قیمت گذاری و توزیع کالاها و خدمات که به داده منجر شود واین داده بتواند نیازهای فردی و سازمانی مشتریان را تأمین کند (Zineldin,2007).
کاتلر مدیریت بازاریابی را یک هنر و علم استفاده از مفاهیم اصلی بازاریابی می داند که در راستای انتخاب بازارهای مورد هدف، جذب، نگهداری و افزایش مشتریان مورد استفاده قرار می گیرد و این کار در راستای ایجاد ارزش برای مشتری، ارائه آن به وی و ایجاد ارتباطات برتر با وی انجام می شود (کاتلر، 1384).
در بازاریابی، حداقل سه وظیفه مهم بازارشناسی، بازارسازی و بازارداری وجود دارد.بازارشناسی یعنی تحقیق بازار، بازارسازی یعنی ایجاد و افزایش سهم بازار و بازارداری یعنی حفظ بازار موجود. برای بازارداری راهی بجز متمایز شدن وجود ندارد و آن به معنای انجام کاری متفاوت و متمایز از دیگران است. بازار یعنی برخورداری از ب :بینش و بصیرت خاص بازار، الف :استعداد لازم برای برقراری ارتباط، ز :زیرکی، الف :انگیزه و شور و شوق برای برقراری انجام کار و ر: رقابت (روستا و همکارانش، 77).
2-3) مدیریت بازاریابی
اکثر مردم با یک نگرش سطحی و محدود نسبت به موضوع بازاریابی، آن را مجموعه ای از تلاش ها در جهت یافتن مشتریان بیشتر برای کالاها و محصولات فعلی شرکت می دانند. اما آنچه که مسلم است، این است که هر مؤسسه و سازمانی همیشه با سطوح مطلوب و مورد انتظار برای محصولات خود مواجه نیست. در یک زمان امکان دارد که تقاضا برای محصولات مطلوب، در زمانی احتمال دارد که تقاضا خیلی کم و ناکافی و زمانی دیگر هم ممکن است تقاضا برای محصولات موسسه بیش از حد متعارف باشد. اینجاست که مدیر بازاریابی باید با توجه به اهداف سازمان و وضعیت موجود به تنظیم تقاضا پرداخته و راه حل های منطقی را برای روبرو شدن با این وضعیت های مختلف پیدا کند. با توجه به مراتب فوق وظیفه یک مدیر بازاریابی تنها ایجاد تقاضا و افزایش آن نبوده بلکه گاهاً تغییر تقاضا و حتی کاهش آن نیز بر عهده وی می باشد. بدین جهت مدیریت بازاریابی را مدیریت تقاضا نیز می نامند (الوداری،1384). پس با توجه به مطالب عنوان شده، مدیریت بازاریابی به صورت زیر قابل تعریف است:
مدیریت بازاریابی عبارت است از: «تجزیه و تحلیل، طرح ریزی، اجرا و کنترل برنامه های تعیین شده برای فراهم آوردن مبادلات مطلوب با بازارهای موردنظر به منظور دستیابی به هدف های سازمان» در واقع تأکید مدیریت بازاریابی بیشتر بر تعیین محصولات سازمان بر مبنای نیازها و خواسته های بازار مورد نظر و نیز استفاده از قیمت گذاری، ارتباطات و توزیع مؤثر جهت آگاهی دادن، ایجاد محرک و ارائه خدمت به بازار است (ونوس و دیگران،1384).
[1] Warren Keegan
[2] Phlip kotler & Armstrong
[3] Peter druker
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعارض والد و فرزند
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می آورد و مهم ترین محیط اجتماعی است که رشد و تکامل کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره جهان فرا می گیرد ، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می یابد ، شیوه سخن گفتن را می آموزد ، هنجارهای اساسی را یاد می گیرد و سر انجام نگرش ها ، اخلاق و..... شکل می گیرد و اجتماعی می شود. تجارب اولیه کودک در خانواده ، سازنده شخصیت و رفتارهای وی در نوجوانی است(هیبتی ،1381).
نوجوانی
نوجوانی ، سنین بین 12 تا 18 سالگی را در بر گرفته ایم (کیم[1] و دیگران ، 2002 ، به نقل از اختیاری ،1385). و به عنوان دوره انتقال و سازماندهی مجدد در روابط خانوادگی در نظر گرفته می شود(گروتی وانت ، کوپر ، 1986 ، استین برگ ، 1990 ، به نقل از آلیسون[2] و دیگران ، 2004).
مشخصه این تغییرات انتقالی است که در اعمال قدرت یک جانبه والدین بر فرزندان رخ می دهد و به اعمال قدرتی دو جانبه منجر می شود که نوجوانان در فرایند تصمیم گیری سهیم می شوند و به میزان بیشتری روی رفتارهای شخصی شان اختیار دارند(یونیس و اسماله[3] ،1985، به نقل از آلیسون و دیگران، 2004). این انتقال و مذاکره مجدد در خصوص اختیار و کنترل ، با دسته ای از تغییرات همبسته است(جسمی ، اجتماعی ، شناختی). تعریف مجدد خود یا انتقال هویت فردی که در این دوره اتفاق می افتد نتیجه این انتقالات در الگوی روابط خانواده با تعارض بین نوجوانان و والدینشان مرتبط است. تحقیقات از این ادعا حمایت می کنند که تعارض جزئی از روابط والدین – نوجوانان
است(لارسون[4] ،1995 ، به نقل از آلیسون و دیگران ،2004). تحقیقات بر وجهه معمولی تعارض والدین – نوجوانان تمرکز کرده اند مواردی چون فراوانی و شدت آن ، ویژگی های تحولی دوران نوجوانی ، انواع موضوعات تعارض و پراکندگی آن در بین خانواده ها (باربر، 1994 ، منت مایر، 1983 ، سمتانا،[5] 1989 ، به نقل از آلیسون و دیگران ،2004). با آغاز بلوغ ، نوجوانان و والدین در رابطه با یکدیگر ، فاصله بیشتری را تجربه می کنند و این فرایند کناره گیری متقابل است (میکوجی،[6] 1998 ، ترجمه همتی، 1384).
برخلاف عقیده رایج رابطه بیشتر نوجوانان با والدین با خصومت و طرد همراه نیست؛ گرچه اختلافاتی به چشم می خورد . از آنجا که نوجوانان نیاز دارند از نظر عاطفی و مالی مستقل از والدین باشند ، به یک هویت مستقل دست یابند و ارزشهای خود را حاکم سازند ، تعارض با والدین آغاز می گردد. البته توجه به این نکته حائز اهمیت است که تضادها در روابطی پدیدار می شود که سابقه طولانی از کشمکش ها با هم داشته باشند. در اغلب موارد وجود پیوند های عاطفی صمیمانه ، تعارضات را تحت کنترل در آورده و احساسات مثبت را برقرار ی سازد(بیابانگرد ،1384). رشد در دوران بلوغ ، چرخه ای بی نظیر در زندگی انسان است. دختران در این دوره تغییرات فیزیکی ، شناختی عاطفی و اجتماعی زیادی را تجربه می کنند. ارتباط مادر با دختر از دوران طفولیت مادر شروع می شود. در بسیاری اوقات دوران طفولیت مادر ، تعیین کننده دوران طفولیت دخترش خواهد بود . مادر به دخترش می آموزد که درباره خود چه احساسی داشته باشد ، چگونه با موقعیت های تنش زا روبرو شود ، چگونه از زندگی اش لذت ببرد و بر ترس هایش غلبه کند(هریس و هریس[7] ، ترجمه آرام نیا و حسینی ،1386). اختلافات بین والدین و نوجوانان در حدود 14-15 سالگی به نقطه اوج خود می رسد و بیشتر تعارضات در مورد مسائل جزئی نظیر سبک لباس پوشیدن ، مدل مو و نوع موسیقی ، رفتار جنسی ، مصرف مواد ، مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی ، عادات مطالعه ، انتخاب دوست و...... باشد(بیابانگرد ،1384).
تعارض بخش اجتناب ناپذیر هستی انسان است خواه در زندگی شخصی و خواه در زندگی سازمانی . هر زمان و هرکجا که افراد به طور جمعی کار کنند و یا دور هم جمع باشند احتمال رخداد تعارض وجود دارد . شاید بتوان گفت که در تمامی کوشش های انسانی اگر ، همکاری یک روی سکه باشد تعارض روی دیگر آن است . تعارض در عرصه های مختلفی بین افراد ، گروها ، یا ملت ها روی می دهد ، بنابراین تعارض باید از منظر خرد کلان نگریسته شود(هریگوپال[8] ،1995).
تعریف تعارض
تعارض از نظر لغوی یعنی معترض یکدیگر شدن ، با هم اختلاف داشتن(فرهنگ عمید ،1360). تعارض عبارتند از عدم توافق و مخالفت دو فرد با یکدیگر ، ناسازگاری نظرات و اهداف رفتاری که در جهت مخالفت با دیگری صورت می گیرد و همچنین ستیزهای بین افراد در اثر منافع ناهمسو و اختلاف در اهداف و ادراکات مختلف (رابینز[9]،1991، به نقل از صمدی، 1380). تعارض فرایندی است که در آن فردی در می یابد شخص دیگری به طور منفی روی آن چیز که در تعقیب می کند تاثیر گذاشته است( وودمن[10] و دیگران ،1995، به نقل از صمدی، 1380).
تعارضات محرکی برای ایجاد در روابط و ابراز هیجانات هستند که ممکن است در واقع موجب بهبودی در روابط میان والدین و نوجوانان شوند. تعارضات می تواند نشان دهد که شیوه های ارتباطی کنونی ناموثر هستند و به راهبرد های همیارانه و اثر بخش تر نیاز است. از این دیدگاه ، تعارضات فرصت های را برای نوجوانان جهت مذاکره مجدد در مورد رابطه انسان فراهم می کند .بنابراین می توان تعارض والدین و نوجوانان را یک جز طبیعی از فرایند رشد ، یک عامل تسهیل گر رشد روانی ، ایجاد هویت و مسئولیت پذیری و...... ، قلمداد کرد . تعارض بخش گریز ناپذیر روابط انسانی است و هرچه روابط صمیمانه تر باشد تعارض بیشتری محصول آن خواهد بود. (وودمن[11] و دیگران ،1995، به نقل از صمدی، 1380).
تصور کلی بر این است که تعارض پیامد های منفی بر فرد یا سازمان دارد. مثلا خود را در یک موقعیت تعارض شدید تصور کرده و حالت ذهنی خود را آزمایش کنید شما در این وضعیت عصبی ، نا آرام و شدیدا مضطرب هستید و نمی توانید روی کار خود تمرکز داشته باشید ، وعملکرد شما زیانبار است. تصمیم های اتخاذ شده ممکن است نا مناسب باشد. بنابراین تعارض ها می تواند به کارآیی فرد آسیب برساند. برخی پیامد های تعارض مصرف الکل ، مواد مخدر ، کم خوری یا پر خوری ، رفتار پرخاشگرانه یا اطاعت بیش از حد ، و....... باشد.
همچنین پیامد های روانشناختی و تغییرات فیزیولوژیک مثل :
آدرنالین و نورآدرنالین به خون ریخته می شود وحالت برانگیختگی و تحریک پذیری بوجود می آید.
ضربان قلب افزایش می یابد ، فشار خون بالا می رود ، معده خوب کار نمی کند و.......
بدیهی است که تعارض نه تنها بر عملکرد فرد تاثیر می گذارد بلکه اختلالات روان تنی را به دنبال دارد که سلامت روان فرد را به مخاطره می اندازد مانند بی توجهی ، بی علاقگی ، نارضایتی ، اضطراب ، انزوا ، نا کامی ، و....... (هریگوپال ،1995).
[1]-Kemm
[2]-Grote vant , Cooper , Steinberg and Allison
[3]-Youniss and Smaller
[4]-Laursen
[5]-Barber , Monte mayor , Smetana
[6]-Micucci
[7]-Harres
[8]-Harigopal ,k
[9]-Robiens
[10]-Vodman
[11]-Vodman
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 93 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سازگاری و ناسازگاری
سازگاری یا ناسازگاری امری ساده و به آسانی قابل وصول نیست، چون سازگاری امری است که با ملاک عینی ثابت نداردکه بتوان آن را دقیقاً اندازه گرفت، یک رفتار معین میتواند در یک فرهنگ سازگار، همان رفتار در فرهنگ دیگر ناسازگار باشد. رفتار انسان به شدت تابع زمینههای فرهنگی است. اساس تعریف ناسازگاری را رفتار شکل میدهد. ناسازگار یا کژخو به افرادی گفته میشود که معمولاً از هوش عادی و یا حتی هوش بالایی برخوردارند ولی دارای رفتار غیر عادی بوده یا به اصطلاح دچار اختلالات سازگاری هستند.عطاری و همکاران؛(1382).
سازگار شدن با محیط مهمترین منظور و غایت همهی فعالیتهای ارگانیزم است. در همهی دوران زندگی خود در هر روز و ساعت سرگرم آنیم که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را سازگارکنیم. زندگی کردن درحقیقت چیزی جز عمل سازگاری نیست. به نظر مک دالند[1] وقتی میگوییم فردی سازگار است که پاسخهایی که او را به تعامل با محیطش قادر میکنند، آموخته باشد. در نتیجه به نحو قابل قبول مانند اعضای جامعهی خود رفتار کند تا احتیاجاتش ارضا شود. زارع پور و ندپور؛(1383).
23-2- تعاریف در حیطه سازگاری اجتماعی
از نظری لغوی فعل سازگار شدن به معنی متناسب بودن، مربوط بودن و انطباق یا وفق دادن می باشد.درلغت نامه دهخدا سازگاری موافقت درکار- حسن سلوک معنی شده است میرویسی؛ (1385)
سازگاری یک فرآیند پویای روانشناسی است که از مراحل به هم پیوستهای تشکیل شده است، افراد برای ایجاد سازگاری باید مراحلی را پشت سر بگذارند. فرایند سازگاری از نیاز یا سائق شروع میشود و با ارضای آن تمام میشود، به عنوان مثال در صورتی که یک نوجوان احساس طرد شدن کند، به احساس تعلق نیاز پیدا میکند که از طریق پذیرفته شدن توسط والدین، معلمان یا گروه همسالان میسر میشود. بنابراین میتوان مراحل سازگاری را خروج از حالت تعادل و رسیدن به حالت تعادل مجدد دانست. بیلدر و رابرت[2]؛(1990)، به نقل از کدیور؛(1371). روانشناسان سازگاری فرد را در برابر محیط مورد توجه قرار دادهاند و ویژگیهایی از شخصیت را بهنجار تلقی کردهاند که به فرد کمک میکنند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار نماید، یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی برای خود به دست آورد. اتکینسون و هیلگارد[3]؛(1989)به نقل از براهنی و همکاران؛(1382). در این میان، سازگاری اجتماعی انعکاسی از تعامل فرد با دیگران، رضایت از نقشهای خود و نحوهی عملکرد در نقشهاست که به احتمال زیاد تحت تأثیر شخصیت قبلی، فرهنگ و انتظارات خانواده قرار دارد.
از آنجا که سازگاری اجتماعی مفهوم عام و گستردهای میباشد، تعریفی که مورد اتفاق نظر اکثریت متخصصان باشد وجود ندارد، اما از عمدهترین تعاریف سازگاری اجتماعی میتوان به تعاریف زیر اشاره کرد:
خدایاری فرد؛(1385) معتقدند که سازگاری، تمایل ارگانیزم برای تغییر فعالیتهای خود در راستای با محیط است که در واقع پاسخی به تغییرات محیط پیرامون میباشد. این ویژگی تعامل و سازگاری فرد با دیگر افراد و ساختارهای ارزشی در واقع مهارت اجتماعی است که تعامل پیوندها و مناسبات او با دیگران و جنبههای ارزشی جامعهای که در آن زندگی میکند را تأمین میکند. با توجه به این تعریف باید تمایزی بین سازگاری فیزیولوژیک و سازگاری اجتماعی قائل شد. زیرا اگر ارضای نیازهای فیزیولوژیک زندگی برای موجود غیر ممکن شود بقای موجود زنده به خطر میافتد. ولی سازگاری اجتماعی برعکس نیازهای فیزیولوژیک در صورت برآورده نشدن آسیبی به بقای موجود زنده از نظر زیستی نمیرساند اما رفتارهای او را غیرانطباقی میکند. دبوراه، ترنر و رومانو[4]؛(1993) سازگاری اجتماعی را جریانی میدانند که توسط آن روابط میان افراد، گروهها و عناصر فرهنگی در وضع رضایت بخشی برقرار باشد. به عبارت دیگر روابط میان افراد و گروهها طوری برقرار شده باشد که رضایت متقابل آنهارا فراهم سازد. تیلور، لتیا و شلی[5] سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارتهای اجتماعی میدانند، از نظر آنها مهارتهای اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینههای اجتماعی خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد. این مهارتها باید دارای بهرهای دوجانبه باشد. به عبارتی دیگر در عین حال که برای شخص مفید است برای دیگران نیز سودمند باشد. خدایاری فرد؛(1385).
از نظراشناینبرگ[6]؛(1992) درجریان سازگاری اجتماعی موضوع ارتباط فرد با افراد دیگر مطرح میشود. دراین جریان، برخورد انگیزهها و خواستههای فرد با ضروریات سازندگی گروهی نمایان میشود. سازگاری اجتماعی به عنوان یک شاخص روانشناختی در برگیرندهی قالبهای اجتماعی، مهارتهای اجتماعی، علایق اجتماعی، روابط خانوادگی، روابط مدرسهای و روابط اجتماعی تعریف میشود. فرقدانی؛(1383).
1 Mc Dalland
2 Bilder & Robbert
[3] Atkinson & Hilgard
1 Deboruh, Turner & Romano
2 Taylor, Lettia & Shelley
3Steinberg
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خود متمایز سازی
معمولا مشکلات بین والدین و نوجوانان، متعلق به خانواده هایی هستند که والدین فاقد مهارت های ارتباطی با نوجوان هستند. بنابراین، تنش و تضاد و رفتارهای پرخاشگرانه در این خانواده ها رواج یافته وتوسط نوجوانان نیز آموخته می شود. همین مسئله منجر به بروز تعارض بیشتر در خانواده می گردد(مرادی،1384).
تفکیک اعضای خانواده مستقیما به توانایی آنها در روبرو شدن با یکدیگر ، تعامل بر قرار کردن بدون واکنش عاطفی و توانایی آنها در بودن فیزیکی با هم بدون اضطراب و تضاد مربوط می شود(پلگ ،2005). سیستمی که بوسیله روابط باز یعنی ارتباطات منطقی و تماس عاطفی اعضا با یکدیگر مشخص می شود بر خلاف سیستمی است که با گسلش مشخص شده است. یکی از عواملی که می تواند بر زندگی افراد یک خانواده در عرضههای گوناگون تاثیر گذار باشد میزان خود متمایزسازی آنان است. بوئن معتقد است که روابط باز موجب تمایز یافتگی نمی شود بلکه موجب کاهش اضطراب می شود. زمانی که اضطراب پیوسته در سطح پایین بماند اعضا خانواده می توانند در صدد افزایش تمایز یافتگی برآیند(تایتلمن[1] ،2003).
خود متمایزسازی میزان توانایی فرد برای تمیز فرایند عملی از فرایند احساسی (عاطفی) است که وی تجربه میکند (بوئن، 1978). هام ارتباطات خانوادگی را به عنوان محصول تمایزیافتگی اعضا خانواده میدید و این که ارتباطات خانوادگی بهبود نمییابد مگر اینکه سطح تمایزیافتگی اعضا افزایش یابد . سطح تمایز یافتگی کودک بیشتر تحت تأثیر مادر است. (مهمترین فرد از لحاظ عاطفی به کودک) هر چقدر که فعالیتهای مادر مشوق جدایی عاطفی کودک باشد، کودک به سطوح بالاتری از تمایزیافتگی خواهد رسید و هر چقدر باعث کاهش جدایی عاطفی شود، به عدم تفکیک کودک منجر خواهد شد (هام، 2005).
والدین متمایز، کودکانشان را تهدید آمیز نمی یابند و نیازی ندارند تا کودکانشان را المثنی خودشان پرورش دهند . آنها به کودکان می آموزند تا مسولیت پذیر باشند و احتمالا کودکانی متمایز یافته با عزت نفس بالا و سلامت کامل پرورش می دهند کودکان والدین تمایز یافته سطوح خوبی از تمایز یافتگی را دارا هستند و به فرایند رشد مسولیت پذیری به جای نبرد علیه دلبستگی های عاطفی حل نشده ، به والدین می پردازند اما در مقابل والدین تمایز نایافته ، نیاز به دوست داشته شدن و تاثیر سایرین را دارند. در نتیجه در استقلال دادن به فرزندانشان و اینکه از کنترل و تسلط آنها خارج شوند مشکل دارند و به آسانی منجر به ایجاد تنش و تضاد در خانواده می شود چرا که از یک سو فرزندان در صدد کسب استقلال و از سوی دیگر والدین مانع آنها هستند . نتیجه این تضاد اضطراب است و روش منطقی برای کنار آمدن با آن را نیز ندارند(هام ، 2005). در حالی که والدین تمایز یافته قادرند تا با تضاد کار کنند دیدگاهشان را بدون ترس از نتایج آن و با عزت نفس کامل بیان کند و توانایی بیشتری برای بررسی منطقی تفاوت های عقیده عاطفی و مضطرب شدن علی رغم تمامی عدم موفقیت ها بررسی کنند(کوفیلد[2] ، 2000 ).
موری بوئن و میشل کر معماران و حامیان اصلی خانواده درمانی بودند. با این حال مبتکر اصلی این رویکرد موری بوئن است که از همان آغاز عقایدی را تدوین کرد که منجر به یک نظریه متمایز در خانواده درمانی شد(گلادینگ[3]، ترجمه بهاری و همکاران ،1381). تمایز یافتگی از نظر بوئن ، توانایی فرد برای جداسازی خودش از لحاظ عاطفی و فیزیکی از خانواده اصلی ، همچنین توانایی رسیدن به رشد عاطفی و استقلال بدون از دست دادن ظرفیت ارتباط عاطفی با خانواده است. یک فرد زمانی تمایز یافته است که نیازهای عاطفی و امنیت او را مجبور کند تا فردیت خود را برای به دست آوردن اطمینان به عشق و پذیرش دیگران از دست بدهد و یا آن را محدود کند. از طرف دیگر یک فرد تمایز یافته در مورد هویت خودش امنیت دارد. میتواند به طور آزادانه وارد ارتباطات صمیمی شود. همانطور که اهداف معنیداری را دنبال میکند و احتمال بیشتری دارد که در همه ابعاد زندگی خودش موفق شود ( ویلی[4] ،1992). براساس نظر بوئن خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی باید ناپایدار باشد مگر اینکه اعضای آن به خوبی تمایز یافته باشند. در اکثر خانوادهها تعارض، مانند یک موجود در محیط خانواده وجود دارد چرا که خانواده خوب تمایز یافته کمیاب هستند و مردم عمدتاً با کسانی ازدواج میکنند که دارای سطح تمایزیافتگی مشابه با خودشان باشند (شارف[5] ، 1996).
این بدین معنی است که افراد دارای سطح تمایز یافتگی بالا با افرادی در همان سطح ازدواج می کنند و افراد دارای سطح تمایز یافتگی پایین نیز با افرادی درسطح خودشان ازدواج می کنند. خانواده های دارای سطح تمایز یافتگی بالا ، فرزندان تمایز یافته تری تربیت می کنند و افراد در سطح تمایز یافتگی پایین ، فرزندانی با همان تمایز یافتگی پایین تر از خود را تحویل جامعه می دهند. این فرآیند را آمیختگی می گویند. یعنی افراد با تمایز یافتگی پایین احتمال بیشتری دارد تا با افراد پایین تر از خود ازدواج کنند(نیکولز و شوارتز[6] ،1995). آمیختگی در نتیجه سطوح پایین تمایز یافتگی و فردیت در نتیجه سطوح بالاتر تمایز یافتگی خود است.
اشکال تمایز یافتگی :
بوئن (1978) تمایز یافتگی را به دو شکل تعریف میکند که در آن فرد قادر است بین عملکرد هیجانی و عقلانی از یک سو و روابط صمیمانه و خودمختاری از سوی دیگر تعادل ایجاد کند. این مفهوم را میتوان به عنوان یک فرایند یا ویژگی شخصیتی بیان کرد (جنکینز، بابلوتز، استوارتز، جانسون، 2005). می توان این فرایند را به وسیله آزمایش کردن توانایی یک شخص در جدا شدن از خانواده اصلی به شکل سالم و بدون طرد شدن یا گسلش عاطفی از طرف خانواده مشاهده کرد. این بدین معنی است که فردی که قادر به جدا شدن با سطح بالایی از تمایز یافتگی باشد ، می تواند از وابستگی عاطفی مخرب در روابط معنی دار و پایدار دوری کند( اصلانی ،1383).
[1]-Titelman
[2]-Coffield
[3]-Glading
[4]-Wili
[5] -sharf
[6]-Nichols, Schwartz ,R,C