دانلود پروژه

دانلود پایان نامه|پروژه|مقاله|تحقیق|پژوهش|جزوه دانشجویی|نمونه سوالات استخدامی ها و ........

دانلود پروژه

دانلود پایان نامه|پروژه|مقاله|تحقیق|پژوهش|جزوه دانشجویی|نمونه سوالات استخدامی ها و ........

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سازگاری روانشناختی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری سازگاری روانشناختی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سازگاری روانشناختی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سازگاری روانشناختی

منظور از سازگاری، انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن سازی را همراه با رفاه اجتماعی، ضمن رعایت حقایق خارجی امکان پذیر می سازد، بدین ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن با جماعت نیست. سازگاری یعنی شناخت این حقیقت که هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چارچوب های فرهنگی، اجتماعی تعقیب نماید (راجرز[1]، به نقل از فرید، 1385). وقتی می گوییم فردی سازگار است که پاسخ هایی را که او را به تعامل با محیطش قادر می کند آموخته باشد تا در نتیجه به طریق قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتی در او ارضا شوند. یک فرد در یک موقعیت اجتماعی خاص می تواند خود را به طریق مختلف با آن موقعیت تطبیق دهد یا سازگار کند (مک دانلد[2]، به نقل از فرید، 1385). هرگاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست می دهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کار گیری نیروهای درونی و حمایت های خارجی باشد و در این اسلوب ساز و کارهای جدید موفق شود و مسأله را به نفع خود حل کند، گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است (اسلامی نسب، 1373). سازگاری فرایندی در حال رشد و تحول پویا است که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آن چه جامعه شان می پذیرد. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دوسویه است؛ از یک طرف به صورت مؤثر با اجتماع تماس برقرار می کند و از طرف دیگر، اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل، فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید (به نقل از شادمان، 1383). ابعاد سازگاری، شامل سازگاری جسمانی، سازگاری روانی، سازگاری اجتماعی قرار دارد پیش درآمد رسیدن به سازگاری های روانی، اخلاقی و جسمانی، سازگار شدن از لحاظ اجتماعی است (به نقل از شادمان، 1383).

سازگاری فرایندی است در حا ل رشد و پویا که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آن چه جامعه شان می پذیرد است .به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است، از یک طرف فرد به صورت مؤثر با اجتما ع تماس برقرار می کند و از طر ف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه ی خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید (به نقل از شادمان، 1383). به طور کلی سازگاری به تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن با خود اشار ه دارد. هر یک از ما به محیط و تغییراتی که در آن روی می دهد پاسخ می دهیم . از این رو سازگاری مهارتی است که باید آموخته شود و کیفیت آن مانند سایر آموخته ها، بستگی به میزان علاقه و کوشش فرد برای یادگیری آن دارد. محیط خانواده، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی در فراهم ساختن امکان یادگیری سازگاری با محیط نقش و مسئولیت مهمی بر عهده دارند. سازگار شدن با محیط مهم ترین منظور و غایت تمام فعالیت های ارگانیزم است، به طوری که تمام افراد در تمام دوران زندگی خود، در هر روز و هر ساعت سرگرم آن هستند که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محیط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار کنند. در واقع زندگی کردن چیزی جز عمل سازگاری نیست (به نقل از شادمان، 1383).

ملاک و معیار سازگاری

در فرایند سازگاری مشکلات و مسائل روانی– شناختی بروز می کند. انگیزش و نیازهای اکتسابی، نیازهای غالب و متفاوت، ناکامی، تعارض ها، اضطراب ها و رفتارهای دفاعی در این فرایند آشکار می شوند. شاید به همین علت باشد که سلامتی و بهنجاری افراد را به منزله ی سازش و سازگاری با توقعات جهان بیرون در نظر گرفته می شود. ناسازگاری در یک موقعیت گذشته برای سازگاری در موقعیت هایی در آینده لازم و ضروری است. بنابراین بهتر است که توانایی فرد برای سازگاری را در نظر گرفت. بر این اساس هر فردی که بتواند با مسائل و مشکلات خود کنار بیابد با خود و اطرافیانش سازش یابد و در برابر تعارض های اجتناب پذیر درونی از خود سازگاری نشان دهد، انسانی به هنجار تلقی می گردد. چنین فردی واجد توانایی های دفاعی و سازشی است و می تواند بین خود و نیازهای کشاننده ای خود و واقعیت، تعادل برقرار سازد (دادستان، به نقل از شادمان، 1383).



[1]- Rogers

[2]-Mac Donald


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سرطان

پیشینه تحقیق و مبانی نظری سرطان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 50 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 27
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سرطان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سرطان

تاریخچه

قدیمی ترین توصیف سرطان را در نوشته های مصری می توان یافت که در آن به غده یا تومور سینه اشاره شده است و مربوط به 1500 تا 3000 سال پیش از میلاد مسیح است. قدیمی ترین نمونه ی سرطانی هم حدود 1600 تا 1900 سال قبل از میلاد در بازمانده ی جمجمه ی زنی مشاهده شده است. اسکلت مومیایی شده ای در پرو، آثاری از سرطان پوست را نشان می دهد که مربوط به 2400 سال پیش است. شواهد نشان می دهد که احتمالاً بقراط یونانی اولین کسی است که این بیماری را تشخیص داده؛ تفاوت غده ی خوش خیم و بدخیم را توصیف نموده و آن را نام گذاری کرده است و چون غده ی سرطانی و رگ های خونی اطراف آن به خرچنگ شباهت دارد، به همین دلیل بقراط اسم این بیماری را خرچنگ می گذارد که به یونانی کارکینوس نامیده میشود و در ترجمه ی آن به انگلیسی carcinoma نوشته شده و امروزه هم carcinos نامیده می شود (شیخ نژاد، 1389).

ابو علی سینا (359-416 خورشیدی )، فیلسوف و پزشک معروف ایرانی قرن پنجم، پدر علم پزشکی مدرن و یکی از متفکران تاریخ هم، قریب 1000 سال قبل در کتاب «قانون» سرطان را توصیف کرده و درباره ی تشخیص و روش درمان آن نسخه هایی سودمند ارائه کرده است (شیخ نژاد، 1389).


سرطان چه نوع بیماری است؟

سرطان یک بیماری مدرن نیست؛ در گذشته هم وجود داشته است؛ اما امروزه به دلیل افزایش آلودگی های محیط زیست تعداد بیشتری به آن مبتلا می شوند و تعداد بیشتری هم نسبت به گذشته به پزشک مراجعه می کنند. سرطان یعنی رشد کنترل ناشدنی سلول ها در ناحیه ای از بدن؛ این وجه مشترک همه ی سرطان هاست؛ علی رغم این که چه عاملی باعث سرطان شده و چه آسیبی به سلول ها رسیده باشد. سلول های سالم بدن طبق برنامه ی منظمی رشد می کنند، تقسیم می شوند و می میرند. در دوران جنینی سلول های سالم به سرعت رشد می کنند؛ اما این اتفاق فقط تا زمانی رخ می دهد که فرد به بلوغ کامل می رسد. در دوران بلوغ در بیشتر نقاط بدن سلول ها زمانی رشد می کنند و تقسیم می شوند که لازم است سلول های تازه را جای گزین سلول های فرسوده، مرده یا در حال مرگ کنند. در مواردی هم که بافت ها آسیب می بینند (زخم، شکستگی)، سلول های سالم به سرعت رشد کرده و تقسیم می شوند تا بافت آسیب دیده را ترمیم کنند. اما سلول های سرطانی برخلاف سلول های عادی، نمی میرند بلکه بی وقفه رشد می کنند، تقسیم می شوند و به طور مداوم سلول غیرعادی تولید می کنند (شیخ نژاد، 1389).

نام گذاری انواع سرطان ها:

سرطان را بر اساس به وجود آمدن در نوع بافت، به شرح زیر، نامگذاری کرده اند:

- کارسینوما: به سرطان هایی می گویند که در پوست یا بافت های پوششی اعضای داخلی بدن به وجود می آیند؛

- سارکوما: سرطان هایی است که در استخوان، غضروف، چربی، عضله، رگ های خونی یا دیگر بافتهای پیوندی یا محافظتی به وجود می آیند؛

- لوکیمیا: سرطان هایی هستند که در بافت های خونی از جمله مغز قرمز استخوان به وجود می آیند و باعث ساخته شدن سلو ل ها یا گلبول های غیرعادی شده که وارد جریان خون می شوند؛

- لنفوما و مایولوما: سرطان هایی هستند که در سلول های سیستم دفاعی بدن به وجود می آیند (شیخ نژاد، 1389).

تفاوت مولکولی سلول سالم و سرطانی

دلیل سرطانی شدن سلول ها، یا ماده ی DNA آسیب دیدگی سازنده ی ژن هاست که در هسته ی سلول قرار دارد. این مواد در تمام سلول ها وجود دارند و فعالیت آن ها را کنترل می کنند. ژن ها بانک اطلاعات سلول ها هستند. در بیش تر مواقع، بدن یا سلول قادر است DNA آسیب دیده را تعمیر کند؛ اما سلول های سرطانی این توانایی را ندارند. کسانی که این گونه ژن های آسیب دیده را از والدین به ارث می برند، بیش از دیگران در معرض خطر مبتلا شدن به سرطانند. اگر فرد دریافت کننده ی ژن معیوب به سرطان مبتلا شود، آن را سرطان ارثی می نامند


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری اضطراب امتحان

پیشینه تحقیق و مبانی نظری اضطراب امتحان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 52 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
پیشینه تحقیق و مبانی نظری اضطراب امتحان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری اضطراب امتحان

اضطراب امتحان یکی از اضطراب‌های موقعیتی است که با عملکرد و پیشرفت تحصیلی میلیون‌ها دانش آموز و دانشجو در مراکز آموزشی رابطه تنگاتنگ دارد(هیل،[1]1984؛ به نقل از بیابانگرد، 1378). اضطراب امتحان به عنوان تجربه‌ای ناخوشایند با درجات مختلف، حیطه‌های نگرانی و هیجان پذیری را تحت تأثیر قرار داده و از کسب معلومات، چگونگی پردازش صحیح اطلاعات و عملکرد تحصیلی تا انگیزه‌ها، و نگرش‌های فرد را متاثر می‌سازد وبا مکانیزم‌های خاص خود، توان پیشرفت و بروز خلاقیت‌ها و استعدادها را تحلیل می‌برد و مانع رشد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می‌گردد.

سیبر[2](1980) اضطراب امتحان را حالت خاصی از اضطراب عمومی می‌داند که شامل پاسخ‌های پایدار شناختی، فیزیولوژیکی و رفتاری مرتبط با ترس از شکست می‌باشد و فرد آن‌را در موقعیت‌های ارزیابی تجربه می‌کند. هنگامی که اضطراب امتحان رخ می دهد بسیاری از فرایندهای شناختی و توجهی با عملکرد موثر فرد تداخل می‌کند.

گیودا و لودلو[3](1989) اضطراب امتحان را نوعی واکنش ناخوشایند و هیجانی نسبت به موقعیت ارزیابی در مدرسه و کلاس درس تعریف کرده‌اند. این حالت هیجانی معمولاً با تنش، تشو یش، نگرانی، سردرگمی و برانگیختگی سیستم اعصاب خود مختار همراه است.

اسپیلبرگر[4](1980) اضطراب امتحان را متشکل از دو عامل نگرانی و هیجان پذیری می‌داند. با توجه به اینکه اسپیلبرگر برای تبیین اضطراب امتحان دو مؤلفۀ نگرانی و هیجان پذیری را مطرح کردند، مؤلفه مهم اضطراب امتحان مؤلفه نگرانی یا فعالیت شناختی نامربوط به تکلیف است که شامل دلواپسی شناختی زیاد درباره عملکرد، پیامدهای ناشی از امتحان، افکار مربوط به خراب کردن امتحان، تحقیر خویشتن، ارزیابی توانایی خود در مقایسه با دیگران و انتظارات منفی از عملکرد می‌شود.

علایم اضطراب

علایم اضطراب را می‌توان به چهار گروه شناختی، عاطفی، رفتاری و فیزیولوژیکی تقسیم کرد. این عناصر چهارگانه از همدیگر مستقل نیستند، بلکه عملکرد آن‌ها با کل ارگانیزم هماهنگ می‌باشد.

این چهار گروه علامت عبارتند از:

الف) علایم شناختی: شامل مشکلات حسی – ادراکی (مانند احساس غیر واقعی و گوش به زنگ بودن)، مشکلات تفکر(مانند حواس پرتی و اشکال در به یاد آوری مطالب) و اشکالات مفهومی (مانند تحریف شناختی).

ب) علایم عاطفی: شامل بی‌حوصلگی، ناآرامی، تنش، زود رنجی، ترس، هراس و وحشت.

ج) علایم رفتاری: شامل بازداری، اجتناب، اشکال کلامی، ناهماهنگی، نا آرامی و نفس نفس زدن.

د) علایم فیزیولوژیکی: شامل علایم قلبی – عروقی، مشکلات تنفسی، علایم عصبی– عضلانی، معده‌ای– روده‌ای و علایم پوستی(بک[5]، 1985؛ به نقل از کاظمیان مقدم، 1389).

مدل‌ها و نظریه‌های اضطراب امتحان

1- نظریه توجهی– شناختی[6]

واین[7](1971)، نظریه توجهی– شناختی را برای تبیین چگونگی تأثیر اضطراب امتحان بر عملکرد، مطرح ساخت. بر اساس این مدل، افراد دارای اضطراب امتحان، توجه خود را به فعالیت‌های نامرتبط با تکلیف، اشتغالات فکری همراه با نگرانی، انتقاد از خود و نگرانی‌های جسمانی معطوف می‌کند و در نتیجه، توجه کمتری بر تلاش و کوشش‌های تکلیف مدار دارند که موجب کاهش عملکرد آنان می­گردد. همچنین، افراد دارای اضطراب امتحان بالا در مقایسه با افراد دارای اضطراب پایین، به ویژه در زمانی که با تکالیف دشوار مواجه می‌شوند و امتحانات تحت شرایط استرس و ارزیابی کننده انجام می‌شوند، عملکرد ضعیف‌تری از خود نشان می‌دهند.

2- مدل اضطراب موقعیت– خصیصه

از نظر اسپیل برگر، اضطراب امتحان، شکلی از اضطراب موقعیتی– خصیصه‌ای است. او تفاوتی بین اضطراب" حالت"[8] و "صفت"[9] قائل شد در اضطراب حالت، فرد به طور موقت، واکنش هیجانی دارد و علتش هم این است که فرد با موقعیت به خصوصی بر انگیخته می‌شود. در حالی که اضطراب صفت، خصوصیت پایداری است که فرد مستعد اضطراب دارد و موقعیت‌های مختلف را تهدید کننده می‌یابد(سادوک[10] و سادوک، 2003).

طبق این مدل، افراد دارای اضطراب امتحان بالا در موقعیت‌های امتحان و ارزیابی، به طور هیجانی پاسخ می‌دهند و نگرانی آن‌ها با عوامل آشکارساز موقعیتی ظاهر می‌شود. از این رو هیجان پذیری و نگرانی هر دو موجب کاهش عملکرد می‌شوند. در مطالعات اخیر معلوم شده که اضطراب امتحان دارای دو مفهوم است. یکی مفهوم شناختی که همان جنبه نگرانی است و به فکر نابجا برمی گردد که در واقع توجه آگاهانه فرد در مورد عملکردش می‌باشد. مثل توجه به عواقب مردود شدن در امتحان، مقایسه خودش با دیگران و انتظارعملکرد منفی؛ دیگری مفهوم هیجانی است که با علائم جسمانی و تنش مشخص می‌شود؛ مثل بالا رفتن ضربان قلب، اختلالات گوارشی و تعریق(کامونیان[11]، 1993).

3-مدل تداخل[12]

براساس این مدل، اضطراب امتحان، یاد آوری آموخته‌های قبلی را مغشوش ساخته و به این طریق عملکرد فرد را مختل می‌سازد.

بنجامین[13] و همکاران(1986) در پژوهشی به دست آوردند که سازماندهی ضعیف مطالب موجب اخلال در عملکرد تحصیلی می‌شود. بنابراین می‌توان ضعف در سازماندهی را یکی از علل افت عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بالا به شمار آورد. چنین دانش آموزانی در سازماندهی مطالبی که قبلا آموخته شده و در جذب و درون سازی اطلاعات نوین و سازماندهی این اطلاعات با آموخته‌های قبلی خود، دچار مشکل هستند(به نقل از ابوالقاسمی،1381).



[1]-Hill

[2]-Siper

[3]-Guida & Ludlow

[4] -Spilberger

[5]- Beek

[6]-attentional theory

[7]-Wine

[8]-state

[9] -trait

[10]-Sodock

[11]-Comunioan

[12]-intrference model

[13] -Benjamin


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و ادبیات نظری عملکرد تحصیلی

پیشینه تحقیق و ادبیات نظری عملکرد تحصیلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 49 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40
پیشینه تحقیق و ادبیات نظری عملکرد تحصیلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری عملکرد تحصیلی

مطالعه عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی طی سه دهه­ی اخیر بیش از پیش مورد توجه­ی متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است. حساسیت تعلیم و تربیت از یک سو و پیچیدگی جهان امروز از سوی دیگر مدیران و معلمان آگاه­تری را طلب می­کند تا زمینه­ی رشد جمعی را فراهم نمایند. امروزه تمرکز آموزش به­جای ارایه­ی برنامه­های آموزشی یا مدیریت رفتار کلاسی، به پرورش دانش­آموزان با انگیزه و راهبردی تغیر کرده است (پاریس و وینگوگراد[1]، 2012). عملکرد تحصیلی از این جهت اهمیت دارد که پیشرفت آموزشگاهی در یادگیری اثر داشته و یادگیری آموزشگاهی پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار می­دهد و معلم برای افزایش سطح انگیزش دانش­آموزان نسبت به یادگیری موضوع­های مختلف درسی، باید سعی کند تا شرایط یادگیری را بهبود بخشد و کیفیت روش آموزش را افزایش دهد تا از این طریق دانش­آموزان به موفقیت دست یابند و نسبت به توانایی خود در یادگیری اعتماد به نفس کسب کنند (سیف، 1388).

نیاز به پیشرفت یکی از نیازهای است که توسط موری[2] مطرح گردید. انگیزه پیشرفت تمایل فرد در رسیدن به اهداف شخصی تعیین شده است. این هدف ممکن است گرفتن نمره الف در درس روانشناسی باشد یا صعود به قله کوه (زیمباردو[3]، 2010). به­طور کلی افراد دارای انگیزه پیشرفت احساس می­کنند که بر زندگیشان مهار دارند و از آن لذت می­برند، آنها سعی می­کنند عملکرد خود را بهبود بخشند و ترجیح می­دهندکارهایی را انجام دهند که چلش­انگیز باشد و به کارهایی دس می­زنند که ارزیابی پیشرفت آنان امکان­پذیر باشد (توکرلد[4]، 2000).

اصطلاح عملکرد تحصیلی به میزان یادگیری آموزشگاهی فرد به صورتی­که توسط آزمون­های مختلف درسی مثل حساب، دیکته، تاریخ، جغرافیا و نظایر این­ها سنجیده می­شود اشاره می­کند (شمس، 1378).

آموزش و پرورش از مهمترین نهادهای­اجتماعی است، که در واقع کیفیت فعالیت سایر نهادهای اجتماعی تا اندازه زیادی بستگی به چگونگی عملکرد در این نهاد دارد(ندیمی و بروج، 1390). عملکرد عبارت است از مجموعه ­رفتارهایی که فرد در ارتباط با انجام وظایفش از خود نشان می­دهد (رابینز، 1388)و ماو[5](1997: 275) در تعریف عملکرد تحصیلی می­گوید مجموعه رفتارهای تحصیلی است که در دو بعد پیشرفت تحصیلی و پسرفت تحصیلی در زمینه کسب معلومات نشان داده می­شود. پیشرفت تحصیلی بر مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد از طریق آزمون­های مختلف درسی مانند حساب، ادبیات، تاریخ، ... سنجیده می­شود اشاره می­کند(سیف، 1388). یا به عبارت دیگر پیشرفت تحصیلی به موفقیت فراگیران در امور تحصیلی اشاره دارد که بر اساس آزمونه­ها قابل سنجش باشد (حسینی نصب، 1377) و همچنین انجام دادن کاری است برای به دست آوردن نتیجه مطلوب و برتری و تفوق در یک مهارت یا گروهی از معلومات. (شعاری نژاد، 1389) البته این عملکرد می­تواند در ارتباط با عوامل دیگر تحصیل از قبیل فعالیتهای کلاسی و دانشگاهی و ارتباط با همکلاسی و اساتید نیز نشان داده شود.

تعاریف عملکرد تحصیلی

از عملکرد تحصیلی تعاریف زیر ارایه شده است :

- مقدار دستیابی دانش آموز به هدف‌های تربیتی که معمولاً در حیطة شناختی و در یک موضوع درسی خاص است می‌باشد (زرین چنگ، 1384).

- تعیین مقدار یادگیری دانش آموزان در طول یک نیمسال تحصیلی و یکسال تحصیلی که به وسیله یک آزمون در پایان دورة آموزشی اندازه‌گیری می‌شود(شکوهی، 1390).

- مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد به صورتی که توسط آزمونهای مختلف دروس مانند: ریاضی، علوم و... سنجیده می‌شود(شکوهی، 1390).



[1] - Paris & Winograde

[2] - Murray

[3]- Zimbardo

[4]- Tucker-Ladd

[5]-Mau


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری مهارت­های اجتماعی

مهارت اجتماعی و سازگاری اجتماعی فرایندی است که افراد را قادر می­سازد تا رفتار دیگران را درک و پیش­بینی کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم ، نمایند. سازگاری اجتماعی مترداف با مهارت اجتماعی است و شامل توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه­ی خاص اجتماعی، به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد(خدایاری فرد ، 1385). مهارت اجتماعی فرایندی پیوسته است که طی آن فرد رفتار خود را با هدف ایجاد رابطه ای بسنده و موثر با محیط ، سایر انسانها و خود تغییر می دهد. اساس مهارت اجتماعی به وجود آوردن تعادل بین خواستهای خود و انتظارات جامعه است که می تواند بر تمام ابعاد زندگی فرد تأثیر بگذارد(دینگرا و همکاران[1]، 2005). مهارتهای اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی شود. اگرچه افرادی که این مهارت را زیاد دارند، خیلی سریع جو دوستانه با افراد ایجاد می کند ولی این مهارت بیشتری به دوست­یابی هدفمند مربوط می شود. افرادی که مهارت­های اجتماعی قوی تری دارند به راحتی می توانند مسیر فکری رفتار دیگران را در سمتی که می خواهد هدایت کنند، خواه با توافق او برای ایجاد رفتار جدید باشد، خواه به برانگیخین او برای ایجاد رفتار، عملکرد و یا تولید رفتار جدید باشد. افرادی که مهارت های اجتماعی بالا دارند همیشه درصدد هستند تا چرخه وسیعی از اطلاعات را فراهم کنند و خیلی جنبه های مشترک افراد را شناسایی می کنند و بعد از آن رابطه ای موثر برقرار می کنند و این عملکرد حاکی از این است که اعمال آنها براساس فرضیات حساب شده و دقیق می باشد. آنان در اولین فرصت در محیط کاری، یک شبکه ارتباطی قوی برقراری می کند(گلمن و بویاتزیس، 1995ترجمه ابراهیمی ،1385). یکی از خصایص مهم ، افرادی که از رشد اجتماعی کافی برخوردارند، این است که آنها واجد مهارت های اجتماعی[2] هستند ، به عبارت دیگر می دانند چگونه کنش کنند تا خوشایند دیگران باشند. بسیاری از روان شناسان بر این باورند که رشد ناکافی مهارت های اجتماعی نقش بسزایی در ناکامی و شکست های آتی کودکان دارد. کودکانی که توانایی های ضروری برای کارکردهای بین فردی مؤثر را یاد نگرفته اند؛ پرخاشگر، تندخو و منزوی هستند و مورد تنفر دیگران قرار گرفته و توان همکاری مؤثر با دیگران را ندارند و به شدت در معرض خطرات جسمی، روحی، اخراج از مدرسه و غیره می باشند(وارد[3]، 2004). فردی که قالبهای اجتماعی قابل قبول اجتماعی را می­پذیرد دیگران را به ، درستی درک نموده و روابط واقعی و احتیاجات اجتماعی را با روشن­بینی پذیرا می­شود چنین فردی خوب می­فهمد چه چیز صحیح و چه چیز غلط می­باشد. مهارت اجتماعی، رفتارهای انطباقی یاد گرفته شده­ای است که فرد را قادر می­کند تا با افراد دیگر رابطه­ای متقابل داشته و از خود پاسخ های مثبت بروز دهد. فردی دارای مهارت اجتماعی است که به مردم علاقه مند باشد، یار و یاور آنها باشد و در رفتارش با دوستان و بیگانگان مدیر باشد.گرایش ضد اجتماعی نوعی رفتار غیر انطباقی است که در آن فرد حقوق دیگران را محترم نمی شمارد و یا به سادگی حقوق افراد را زیر پا می گذارد. فردی ضد اجتماعی قلمداد می شود که بخواهد دیگران را بیازارد ، نزاع کند ، طرد نماید و اموال عمومی را منهدم سازد(الیوت و گرشام[4] ، 1993). روانشناسان نیز به طور معمول سازگاری با محیط و افراد در اجتماع را مورد توجه قرار داده­اند و ویژگیهایی از شخصیت را بهنجار تلقی کرده­اند که به فرد کمک می­کند تا خود را با جهان پیرامون سازگار سازد. یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی در جامعه برای خود بدست آورد(رستمی و احمد نیا ،1390).

مهارت اجتماعی یعنی اینکه فرد توانایی برقراری ارتباط متقابل را با دیگران داشته باشد. در این رابطه فرد یا رفتار خود را تغییر می دهد یا رفتار دیگران را به وسیله برانگیختن دیگران به سمت افکار خود تغییر می دهد. افرادی که دارای مهارت اجتماعی بالایی هستند خصوصیات و ویژگیهای طرف مقابل خود را می شناسند و با آن رابطه­ای وثر برقرار می کنند. مهارت اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی باشد هر چند این افراد سریع با دیگران رابطه دوستانه برقرار می کنند. افرادی که از مهارتهای اجتماعی پایینی برخوردارند منزوی می شوند و نمی توانند با دیگران همکاری کنند و دیگران نیز از آنان متنفر می­شوند(رستمی و احمد نیا ،1390).

هدفهای اجتماعی شدن

علیرغم تفاوتهای محیطی و فرهنگی، جامعه پذیری دارای هدفها و مقاصد مشترکی است که به مهمترین آنها می پردازیم:

1- یکی از مقاصد جامعه پذیری آموزش قواعد و نظامات اساسی از اداب و عادات و رفتار روزمره گرفته تا روشهای علمی به افراد است.

2- فراگرد جامعه پذیری به همان میزان که عادات و رفتار فرد را مطابق هنجارهای اجتماعی، تحت نظم و انضباط در می آورد، به او امید و آرزو می دهد.

3- فراگرد جامعه پذیری از طریق برآوردن خواستها، آرزوها، امیدها و سوادهای فردی یا ممانعت از دستیابی بدانها باری فرد هویت می آفریند.

4- فراگرد جامعه پذیری، نقشهای اجتماعی و نگرشها، انتظارات و گرایشهای مربوط به آن نقشها را به فرد می آموزد.

5- نقشهای اجتماعی، آمال و آرزوها، هویتها و قواعد و نظامات رفتاری، روابط متقابل تنگاتنگی با یکدیگر دارند(علاقه بند ،1391).



[1] . Dhingra et al

[2] . Social Skills

[3] . Ward

[4] . Elliot and Gersham


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خلاقیت

خلاقیت از جمله مسائلی است که در باره­ی ماهیت و تعریف آن تا کنون بین محققان و روان شناسان توافق به عمل نیامده­است.

و یکی از مفاهیم پیچیده مربوط به انسان است که ارائه تعریف روشن، بدون ابهام، دقیق و مورد پذیرش اکثریت روانشناسان و مربیان تعلیم و تربیت از آن مشکل می­باشد.

به لحاظ لغوی در زبان انگلیسی، ریشه واژه خلاقیت عبارت لاتین Greate است که در فرهنگ­های واژگان به گونه­های متفاوتی تعریف شده­است. از جمله در فرهنگ واژگان ماکاری، خلاقیت به معنای تکامل فکر یا تخیلات فرد، به شکل اختراع و ابداع معنا شده­است. در فرهنگ و بستر، خلاقیت توانایی یا قدرت ایجاد محصول نوین، از راه به کارگیری قدرت تصور و تحلیل ذکر شده­است (به نقل از هاریس[1]، 1998).

اکثر روانشناسان در این مطلب توافق دارند که خلاقیت به دستاوردهای تازه و ارزشمند[2] اشاره دارد (ویسبرگ[3] ، 1992) آیزنک (2000) معقتد است خلاقیت فرآیند روانی می­باشد که، منجر به حل مسئله، ایده­سازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری، نظریه پردازی و تولیداتی می­شود که بدیع و یکتا باشند.

از نظر لغوی در زبان فارسی، خلاقیت با سازه­هایی هم چون نوآوری، ابداع و اختراع تعریف شده­است که با وجود تشابه با سازه­های ذکر شده، متفاوت از آن­هاست، خلاقیت فعالیتی فکری و ذهنی است که لازمه و زیرساخت نوآوری است، ولی نوآوری بیشتر جنبه علمی دارد و محصول نهایی عمل خلاق است.

ابداع نیز به کارگیری خلاقیت است. در حقیقت ابداع ماحصل حرکتی است که نقطه شروعش در خلاقیت و حیطۀ فکر بود و با به کارگیری تجارب دیگر، به صورت پدیده نو ظهور، آشکار شده­است. ارتباط با خلاقیت و ابداع، چنین است که خلاقیت بدون ابداع قابل تصور نیست، اما ابداع بدون خلاقیت بی­معنی است. اما اختراع عبارت است از ایده یک مخترع که در عمل راه حل یک مشکل مشخص تکنولوژیکی را ارائه دهد.

به گونۀ ساده راه حل نوین یک مشکل صنعتی، اختراع نامیده می­شود (امیرحسنین، 1384، ص 38). گفتنی است افزون بر تعاریف لغوی، برخی از فرآیندهای ذهنی هم چون حل مسئله[4] ، استدلال قیاسی[5] ، استدلال استقرایی[6] و توانایی[7] با فرآیند خلاق مترادف فرض شده­اند (هارناد[8]، 204).

در فرهنگ نامه ابداع یا آفرینش به معنای چیزی نوآوردن یا کار تازه کردن است (فرهنگ امید، 1362). ورتایمر (1959) می­نویسد: خلاقیت فرآیند ویران سازی یک گشتالت به نفع گشتالت بهتر است (تیلور[9]، 1988، ص 99).

در مجموع تعریف­های خلاقیت را چنین تقسیم­بندی می­نمایند : بعضی از تعریف­ها، ویژگی­های شخصیتی افراد را محور قرار داده و بعضی دیگر براساس فرآیند خلاّق و تعریف­های دیگر بر حسب محصول خلاّق به خلاقیت نگریسته­اند.

از جمله افرادی که بر حسب شخصیت به خلاقیت می­نگرد گیلفورد (1950) است. او معتقد است خلاقیت مجموعه­ای از توانائیها و خصیصه هاست که موجب تفکر خلاق می­شود.

برخی از تعریف­ها بر پایۀ فرآیند خلاقیت استوار است، مانند تعریف مدینک[10] (1962) از نظر او خلاقیت عبارت است از : شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبات تازه که با الزامات خاصی مطابق است یا به شکلی مفید است. هر چند عناصر ترکیب جدید غیر مشابه تر باشد، فرآیند حل کردن خلاق­تر خواهد­بود.

گیرلین[11] (1954) معتقد است: خلاقیت ارائه کیفیت­های تازه­ای از مفاهیم و معانی است.

تایلور[12] (1988) خلاقیت را شکل دادن تجربه­ها در سازمان بندی­های تازه می­داند.

وجه اشتراک این تعاریف تازگی و نو بودن است. اما تازگی به تنهایی نمی­تواند مفهوم خلاقیت را روشن سازد. زیرا بسیاری چیزها نو و تازه هستند ولی خلاّقانه نیستند. بر این اساس ملاک محصول خلاق در نظریه­های معاصر تازگی و تناسب یا ارزش است.

استین[13](1974) خلاّقیت را بر مبنای این دو عامل چنین تعریف می­کند:

خلاّقیت فرآیندی است که نتیجۀ آن یک کار تازه­ای باشد که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت­بخش مقبول واقع شود.

ورنون[14] (1989) نیز از همین چشم انداز به خلاّقیت می­نگرد. خلاّقیت توانایی شخص در ایجاد ایده­ها، نظریه­ها، بینش­ها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه­هاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیده­ای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبایی­شناسی، فن­آوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.

استرنبرگ[15] (1989) نیز تفکر خلاّق را ترکیبی از قدرت، ابتکار، انعطاف­پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی می­داند که یادگیرنده را قادر می­سازد خارج از تفّکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیاندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهد­بود.

آمابیل[16] (1983 ، 1990) ضمن تأیید این تعریف قیدی را به آن اضافه می­کند آمابیل معتقد است در تکمیل دو عنصری که در اغلب تعریف­ها آمده یعنی تازگی و تناسب و ارزشمندی باید این نکته را اضافه نمود که عمل خلاّق از طریق اکتشاف[17] انجام می­گیرد نه از طریق الگوریتم[18] : مایر[19] (1983) و وایزبرگ[20] (1986 ، 1995) نیز تعریف ساد و روشنی از خلاّقیت ارائه دادند: خلاّقیت توانایی حل مسائلی است که فرد قبلاً حل آن­ها را نیاموخته است.سیکز نتمی هالی[21] (989) می­گوید: ما نمی­توانیم به افراد و کارهای خلاّق جدا از اجتماعی که در آن عمل می­کنند بپردازیم. زیرا خلاّقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. آزوبل[22] (1978) نیز می­گوید: خلاّقیت یکی از بهترین و مغشوش­ترین اصطلاحات دوران شناسی و تعلیم و تربیت امروز است.

سانتروک آفرینندگی را «توانایی اندیشیدن در باره­ی امور به راه­های تازه و غیر معمول و رسیدن به تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حل­های منحصر به فرد برای مسائل» تعریف کرده­است (نقل از سیف، 1389). گاردنر[23] افراد خلاق را کسانی می­داند که در حل مسائل چیره دست هستند، تولید هنری دارند، یا پرسش­های تازه طرح می­کنند و اندیشه­های آنان ابتدا تازه و غیر معقول تلقی می­شود اما سرانجام در فرهنگ خود پذیرفته می­شوند. و از دیدگاه لاولس[24]، درنینگ[25]، فیشر[26] و هاگینز[27] ، خلاقیت همه فعالیت های تخلیلی طراحی شده­ای هستند که حاصل آن تولید محصولات جدید و ارزشمند است.

اسبوران[28] مؤلفه­های خلاّقیت را به سه دسته مؤلفه­های شناختی و فراشناختی، انگیزشی و شخصیتی تقسیم می­کند. مؤلفه­های شناختی و فراشناختی خلاّقیت عبارتند از : وهوش، سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار، سبط، ترکیب و تخیل. مؤلفه­های شخصیتی خلاقیت عبارتند از: ویژگی های شناختی، انگیرشی، عاطفی و رفتاری.



[1] . Harris

[2] . Novelpro ducts of value

[3] . Wiesberg

[4] . Problem Solving

[5] . Deduction reasoning

[6] . induction reasoning

[7] .Ability

[8] . Harnad

[9] . Taylor

[10] . Mednick

[11] . Ghiselin

[12] . Taglor

[13] . Stein

[14] . Vernon

[15] . Sternberg

[16] . Amabile

[17] . Heavistic

[18] - algorithmic

5 منظور از الگوریتم عمل قانونمندی است که برای رسیدن به جواب راه روشن و مشخص را طی می کند، در حالی که اکتشاف راه معین و مشخصی ندارد.

[19] . Mayer

[20] . Weisberg

[21] . Cikzentmihalyi

[22] .Azubel

[23] . gardner

[24] . Loveless

[25] . Derining

[26] . Fisher

[27] . Higgins

[28] . Osborn


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خودکنترلی

تفاوت های مهم فردی و قابل سنجش ویژگی های رفتاری را خودکنترلی می نامند. خودکنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگی های رفتاری خود با شرایط و موقعیت موجود است(کریتنر وکینیکی[1] ۱۳۸۴).

خود کنترلی به عنوان اعمال کنترل خود به وسیله خود تعریف می شود(موراون و بامیستر[2]،2000).

خودکنترلی به معنی سرکوب کردن هیجانات و احساسات نیست. برعکس،خودکنترلی یعنی اینکه ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است، روش ابراز احساسات است به طوری که جریان تفکر را تسهیل کند(گلمن 1955 ،ترجمه پارسا1380).

از جمله فواید کنترل و تنظیم هیجانات کنترل سطوح برانگیختگی برای به حداکثر رساندن عملکرد، پشتکار داشتن، به رغم دلسردی و وسوسه، جلوگیری از واکنش مخرب در مقابل تحریک و عملکرد صحیح به رغم فشارهای وارده می باشد.

ناتوانی در تنظیم هیجان حاصل از مخالفت های اجتماعی و ترس از این گونه مخالفت ها گاهی آنقدر شدید است که بر تلاشهای فرد برای انجام عمل صحیح چیره می شود (شیپز، کاترین ومیرن2009).

وهمچنین فواید خود کنترلی بر روی حیطه های مختلفی همچون نگهداری رژیم غذایی(کاهان وهمکاران[3]، 2002 ). اختلال خوردن، سلامت روانی(تانجی و همکاران[4] 2004 )، سلامت جسمی(ریدر و دویت[5]، 2006 )، اعتیاد، خشم(دوال[6] و همکاران ، 2007 )

و جنایت(هیرچی[7]، 2004 )موردبررسی قرار گرفته است. این مطالعات نشان دادند که خود کنترلی در پیگیری اهداف طولانی مدت و والاتر برای فرد بسیار تاثیر گذار می باشد(بویر[8] وهمکاران، 2011 )، دیگر تحقیقات نیز رابطه بین فقدان خود کنترلی با رفتار مشکل ساز همچون مصرف الکل و استعمال دخانیات را نیز نشان داده اند(میراون و شمولی[9]، 2006 ).

اگر چه این چنین یافته هایی روشن ساختند که خود کنترلی در منع رفتار نامطلوب نقش دارد اما باید گفت که در برخی موارد خود کنترلی جهت شروع رفتار مطلوب نیز مورد نیاز است. در این راستا نیز یافته های دیگر نشان دادند که خود کنترلی بالا با عملکرد تحصیلی بهتر

(شودا و همکاران[10]، 1990 ) و رابطه بین فردی مثبت در ارتباط است(فینکل، کامپبل[11]،2001). فینکل، کامپبل با در نظر گرفتن این روابط نزدیک نشان دادند که خود کنترلی با سازگاری یا انطباق مرتبط است، که هم شامل منع پاسخ های نامطلوبی است که به طور بالقوه باعث ایجاد رفتار نامطلوب در فرد دیگر می شود و همچنین خود کنترلی در پاسخ های مطلوب و یا مفید نیز در گیر می باشد.

خودکنترلی، مراقبتی درونی است که بر اساس آن، وظایف محول شده انجام و رفتارهای ناهنجار و غیر قانونی ترک می شود بی آنکه نظارت یا کنترل خارجی در بین باشد.

هنگامی که کسی بی توجه به کنترل خارجی، تلاش خود را مصروف انجام دادن کاری که بر عهدة او واگذار شده است، کند و مرتکب خلافی از قبیل کم کاری و سهل انگاری نشود، از کنترل درونی بهره مند است.

به عبارت دیگر؛ هر گاه عامل کنترل کننده از خارج به داخل انسان منتقل شود، به طوری که شخص با اختیار و آگاهی به ارزیابی و اصلاح عملکرد خود در قالب استانداردهای مشخص و در جهت اهداف مطلوب بپردازد، خودکنترلی تحقق یافته است.

در این صورت، نظارت خارجی در تحقق چنین رفتاری که متضمن انجام وظیفه و ترک خلاف است، نقشی نداشته و تنها مراقبت درونی است که موجب رفتار مزبور می شود(جان بزرگی وهمکاران،1387).

شاید یکی از جامع ترین اهداف آموزش و پرورش در هر جامعه این باشد که به دانش آموزان آموزش داده شود که مسئولیت اعمال خود را بپذیرند؛ زیرا جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم، انتظار دارد که مدارس، هما نطور که خواندن، نوشتن و حل مسائل را به افراد آموزش می دهند، مسئولیت پذیری را نیز به آن ها بیاموزند تا به شهروندانی مسئولیت پذیر تبدیل شوند.

مسئولیت پذیری با مفهومی که منبع کنترل نامیده می شود، ارتباط دارد. منبع کنترل به ادراک فرد از آنچه باعث رفتارش شده است، اشاره دارد.

اگر فرد دریابد که اعمالش نتیجة عوامل بیرونی است، گفته می شود که او منبع کنترل بیرونی دارد. این نیروهای بیرونی ممکن است مربوط به مراجع قدرت یا وقایع اتفاقی باشند.

افرادی که چنین احساسی دارند، معتقدند که در آنچه برای آنها اتفاق می افتد، نقش کمی دارند. درواقع آنها خود را اسیر شرایط محیط بیرونی می کنند. شخصی که اعمالش را نتیجة عوامل درونی بداند، دارای منبع کنترل درونی است.

چنین افرادی خود را عامل اصلی اتفاقاتی که برای آنها رخ می دهد، می دانند. این افراد، به جای اینکه خود را اسیر رخدادهای بیرونی بدانند، وقایع بیرونی را حداقل و تا حدی تحت کنترل خود می دانند. افراد با منبع کنترل درونی، رفتارشان را منبع و عامل اصلی پاداش ها یا تنبیه ها می دانند؛ خواه اعمالشان به پاداش یا تنبیه منجرشود یا نشود.

به عبارتی دیگر، افراد با منبع کنترل درونی، نسبت به رفتارشان احساس مسئولیت می کنند. همین طور دانشجویان با منبع کنترل درونی، خود و توانایی هایشان را برای مقابلة رویدادها باور دارند.

به ویژه، آن ها باور دارند که این اعمالشان است که باعث به وجود آمدن رخدادها می شود نه وقایع تصادفی یا اشخاص صاحب قدرت؛ بنابراین، آنها انگیزش بیشتری دارند که برای رسیدن به اهدافشان رفتار مثبت انجام دهند (ورکمن[12] ترجمه محمداسماعیل،1383).



[1] Krenter & Keneki

[2] Mooraven & Bamester

[3] Kahan et all

[4] Tange et all

[5] Reider & Douet

[6] Doual

[7] Heirche

[8] Bouyer

[9] Miraven & Shomouli

[10] Shooda et all

[11] Fenkel Kampbel

[12] Verkman


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 92 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خود پنداره

خود : مفهوم خود [1]و مطالعه آن در طول تاریخ بشری همواره مورد توجه بوده­است و فیلسوفان و متفکران دربارۀ آن بسیار اندیشیده و نگاشته­اند. اغلب محققان معتقدند مطالعه خود با نوشته­های فیلسوف و روان­شناس ویلیام جمیز[2] (1948-1890) آغاز شد. جیمز (1892) خود را به دو نوع فاعلی و مفهولی تقسیم کرد (دورنر، 2006).

خود فاعلی دائماً تجارب حاصل از ارتباط با مردم، اشیاء وقایع را به نحوی کاملاً ذهنی سازمان داده و تغییر می­نماید، خود مفهولی مجموعۀ آن چیزهایی است که شخصی می­تواند آن را مال خود بنامد. به عنوان مثال در عبارتی نظیر من در بارۀ خودم فکر می­کنم، من به عنوان متفکر معنی فاعل اشاره می­کند در حالی که خودم به خود به عنوان موضوع تفکر اشاره دارد. (راجرز، 1369). ویلیام جمیز (1890) معتقد بود هر تجربه­ای که متضمن اشاره به خود باشد، ، احساس فرد نسبت به بهزیستی و خود ارضامندی را تحت تأثیر قرار می­دهد (مجازی دلفارد، 1368). چارلز[3] (1976) معتقد است خود طی پنج ماه اول زندگی پدید می­آید و پس از آن به سرعت رشد می­کند. ولی خود را مجموعه صفاتی می­داند که فرد را منحصر به فرد می­سازد، در واقع خود، مرکز وجود هر فرد[4] محسوب می­شود. (چوکو[5]، 2004).

خود مرکزی است که فرد به وسیلۀ آن از ابعاد مختلف انسانی خود آگاه می­شود. نقش­هایی که فرد بازی می­کند ممکن است به طور همزمان مواردی را از قبل خود به عنوان یادگیرنده، خود به عنوان فرزند، خود به عنوان ورزشکار، خود به عنوان دوست، به عنوان فرد مذهبی شامل می­گردد.خود چند بعدی است و می توان گفت این جنبۀ آن برای شکل­گیری خود پنداره مهم است. (رات و جاکوبز[6] به نقل از چوکو، 2004).

2-3-1 تعاریف خود پنداره

در ادبیات تحقیق خودپنداره برخی اوقات به طرحوارۀ خود[7]، بازنمایی خود[8]، تصویرخود[9]، ادراک خود[10]، تعریف شده­است. خود پنداره مفهومی روان شناختی است که احساسها، ارزیابی­ها، نگرش­ها و نیز مقوله­های توصیفی ما از خودمان را در بر می­گیرد. خودپنداره در بیرون، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری و در درون چگونگی احساس ما را در بارۀ خودمان و جهان اطرافمان نشان می­دهد (کیامنش و پور اصغر، 1385).

برن[11] (1984) خودپنداره را نگرشها و احساسات و دانش فرد در مورد توانایی­ها، مهارت­ها، ظاهر و پذیرش اجتماعی خود می­داند، این تعریف ابعاد مختلف شناختی، ادارکی و عاطفی را در مورد خود­پنداره مورد توجه قرار می­دهد. به اعتقاد چارلز (1976) خودپنداره شامل اسنادهای بدنی، رفتارها، باورها، ارزش­ها، علایق و استعدادها می­شود و در کل هر چیزی را که در باره­ی ماست و ما در باره­ی خودمان باور داریم در بر می­گیرد (نصیری، 1377).

خودپنداره یک مجموعه سازگارانه[12] از باورها در مورد خود است که برای معرفی خود به فرد و دیگران به کار می رود و صفات شخصیتی، ارزش­ها، احساسات اخلاقی ، آرزوها و تعهداتی که برای خود قابل تصور است را شامل می­شود. خود پنداره به فرد اجازه می­دهد در بافتهای اجتماعی گوناگون اسنادهای خودکار بکار ببرد و دامنه­ای از بازنمایی­های رفتاری و کلامی خود را که برای تعاملات اجتماعی گریز ناپذیر هستند را مورد استفاده قرار دهد. (چاپلینگ[13]، 2000 به نقل ازنادری، 1392)

روان­شناسان اجتماعی که در حوزۀ شناخت اجتماعی مطالعه می­کنند به سازمان و وجوه مختلف خود­پنداره توجه خوبی داشته­اند، آنان خود­پنداره را به عنوان نوعی طرحوارۀ شناختی که یک نوع سازماندهی شناختی است می­دانند که از تجارب گذشته فرد ناشی می­شود و در طی آن به پردازش اطلاعات موجود راجع به خودش می­پردازد (مارکوس[14]، 1997 به نقل از سلیمی، 1389)؛ به عبارت دیگر بعد از اینکه، به یک برداشت یا نگرش کلی رسیدیم این برداشت و نگرش ما به عنوان یک نوع صافی عمل می­کند که به ما کمک می­کند تا به دریافت و پردازش اطلاعات جدیدی راجع به خودمان بپردازیم. طرحوارۀ خود[15] یکی از مؤلفه­های اصلی خود پنداره است که به عنوان کلیتی شخصی، اطلاعات و تجربیات بعدی در درون آنها روان سازی می­شوند و خودپندارۀ پیچیده­تری را تشکیل می­دهند (پورحسین، 1383).

خود پنداره شامل کلیه باورها، فرضیه­ها، تصورات و عقایدی است که فرد نسبت به خودش دارد این فرضیه­ها، باورها و تصورات فرد راجع به خودش در فرآیند به نام تصور از خود سازمان دهی می­گردد و منظور از آن تصویری است که فرد از وجود خودش در ذهن دارد، این تصویر نشان دهندۀ رویکرد فرد به آنچه که دوست دارد باشد است و از آن برای توصیف خود برای خودش و دیگران استفاده می­نماید. راجرز (1902) خود­پنداره را مجموعۀ منظمی از ویژگی­ها می­داند که فرد آن را جزئی از خودش تلقی می­کند، او بر این باور است که هنگامی که ما با افراد پیرامون خود، والدین، دوستان و معلمان در تعامل می­باشیم شروع به ایجاد خود­پنداره می­کنیم و این خود­پنداره غالباً بر پایه ارزشیابی­های دیگران از ما شکل می­گیرد. (فراهانی، 1378). خود­پندار، دلالت بر مجموعه­ای منظم از نگرش ها و تصورات فرد در باره­ی خودش دارد. (لوپز[16] و همکاران، 2001) که به فرد انسجام بخشیده و به ارزیابی وی از خودش کمک می­کند (دیسپون[17]، 2003). علیرغم اینکه در گذشته، خودپنداره به عنوان یک ساختار تک بعدی تلقی گردیده لیکن بررسی­های اخیر نشان می­دهد که این مفهوم دارای ساختاری چند بعدی بوده و اجزایی مستقل دارد (لوپز و کارمن[18]، 2002).



[1] self

[2] William jams

[3]. Charles

[4].Centre of the universe

[5]. Choko, A.K

[6]. Roth & Jacobs

[7].Self-Schema

[8]. Self -reperentation

[9]. Self image

[10]. Self pevception

[11]. Byrne

[12]. Adaptive set

[13]. Japling

[14]. Marcus

[15]. Self -Scbema

[16]. Lopez

[17]. Dypeson

[18].Carmen


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فراشناخت

فراشناخت[1] ابتدا توسط فلاول[2]مطرح شد تنها به تبیین و توجیه دانش فرد در مورد فرآیندها و تولیدات شناختی و نظارت بر این فرآیندها بپردازد. فراشناخت به آگاهی انسان از نظام شناختی خود و کنترل و نظارت به آن گفته می­شود. به سخن دیگر فراشناخت، دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خودش یا دانستن در باره­ی دانستن است. دانش فراشناختی یاری می­کند تا هنگام یادگیری و دانستن امور، شخص پیشرفت خود را در نظر بگیرد همچنین این دانش کمک می کند تا نتایج تلاش­ها ارزیابی شود و میزان تسلط بر مطالبی که خوانده شده، سنجیده شود. (سیف، 1392).

تعاریف مختلفی از فراشناخت ارائه شده­است که به درک بهتر آن کمک می­کند از جمله : دانش فرد در باره­ی فرآیندهای شناختی خود و فرآیند سازمان­دهی و هماهنگ کردن مجموعه­ای از جریان­ها (فلاول، 1988) تفکر در باره­ی تفکر (براون[3] 1984) شناخت (براون و دولاچ[4]، 1987)، آگاهی فرد از فراینده­ها و راهبردها شناختی­اش (فلاول، 1988)، و هر گونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت باشد با توجه به تعاریفی که ارائه شد می­توان گفت «فراشناخت، مجموعه دانش و فرآیندهایی است که کنش­های شناختی فرد را نظارت هدایت و کنترل می­کنند و در واقع به مدیریت فعالیت­های شناختی می­پردازند (به نقل از کارشکی، 1379).

2-1-1 راهبردهای فراشناختی

راهبردهای فراشناختی، مهارت­های اجرایی هستند که موفقیت فعالیت یادگیری را ارزیابی می­کنند (اوملی و کهات[5]، 1990به نقل ازعاطی نژاد،1391)

راهبردهای فراشناختی اساسی، شامل ربط دادن اطلاعات جدید به اطلاعات قبلی انتخاب راهبردهای تفکر، برنامه­ریزی، نظارت، و ارزیابی فرآیندهای تفکر می­شود (دیرکس[6] ، 1985).

راهبردهای فراشناختی، فرآیندهای متوالی هستند که فعالیت­های شناختی را کنترل می­کنند و به تنظیم و نظارت بر فعالیت­های یادگیری کمک می­کنند، همچون کنترل آگاهانه بر یادگیری، برنامه­ریزی و انتخاب راهبردها، نظارت بر فرآیند یادگیری، تصیح اشتباهات، تحلیل اثربخشی راهبردهای یادگیری و تغییر رفتارها و راهبردهای یادگیری، هنگامی که ضروری باشد (ریدی و همکاران، 1992 به نقل از عاطی نژاد، 1391)

گراهام (1997) عقیده دارد، راهبردهای فراشناختی به دانش آموزان اجازه می­دهد تا یادگیری­شان را برنامه­ریزی، کنترل و ارزیابی کنند که در بهبود یادگیری، محوری­ترین نقش را بازی می­کند و دانش آموزان بدون رویکردهای فراشناختی، اساساً یادگیرندگان بدون هدف هستند (به نقل از وانگ[7] و همکاران، 2009).

راهبردهای فراشناختی عمده را می‏توان در سه طبقه قرارداد :1) راهبردهای برنامه‏ریزی[8] 2) راهبردهای نظم دهی[9] 3) راهبرد­های نظارت و ارزشیابی . راهبردهای برنامه ریزی، شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه، پیش بینی زمان لازم برای مطالعه، تعیین سرعت مناسب مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری، انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است. منظور از کنترل و نظارت، ارزشیابی یادگیرنده از کارخود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت آن است. از جمله می توان نظارت بر توجه در هنگام خواندن یا نوشتن یک متن، از خود پرسیدن به هنگام مطالعه و کنترل زمان و سرعت مطالعه نام برد. این راهبردها به یادگیرنده کمک می­کند تا هر وقت به مشکلی بر می­خورد به سرعت آن را تشخیص داده، در رفع آن بکوشد. راهبردهای نظم­دهی انعطاف­پذیری در رفتار یادگیرنده را موجب می­شوند و به او کمک می­کنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشته باشد، یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، 1392).

اکثر محققان، فراشناخت را به دو مؤلفه تقسیم نموده­اند. مؤلفه­ی نخست که دانش فراشناختی[10] است همه بر آن توافق دارند و در همه ی نظریات وجود دارد و زمانی حاصل می­شود که فرد از توانایی­های شناختی خود آگاه شود.

دوّمین مؤلفه در باره­ی فراشناخت، تجربه­ی فراشناختی[11] است. این مؤلفه بر حسب نظریه­های مختلف به همراه دانش فراشناخت کارکردهای زیر را انجام می­دهد. نظم بخشی فرآیندهای شناختی (پاریس و جاکوب، 1984)، خود­مدیریتی در فکر کردن (کراس و پاریس، 1988)، کنترل فرآیند و کنترل خود (پنوگراد و پاریس، خود­­مدیریتی در فکر کردن (کراس [12]و پاریس، 1988)، کنترل فرایند خود (نیوگراد و پاریس،1980) فعالیت­های خودگردان (گلاور و برونینگ، 1990)، (به نقل از هریس و همکاران 2010).

تجربه­ی فراشناختی (فلاول، 1988)، به تجارب شناختی یا عاطفی گفته می­شود، که به یک اقدام شناختی مربوط باشد. تجارت کاملاً آگاهانه که به سادگی قابل بیان باشد نمونه­ای از تجارب فراشناختی­اند؛ البته تجارت فراشناختی تجارب کمتر آگاهانه و کمتر قابل بیان را نیز شامل می­شود (به نقل از هریس و همکاران، 2010).

گلاوروبرونینگ (1990 ؛ به نقل از خرازی، 1375) اظهار می­دارند که افراد، کمتر از این فعالیت­های خودگردان خود اطلاع دارند، مگر اینکه در جریان یک فعالیت شناختی مثل خواندن، به مشکلی مثل ابهام در کلمه یا اشکال در جمله برخورد کنند. در اینجاست که فراشناخت به آنها هشدار می­دهد. که مشکل دارند و باید برای حل مشکل چاره­ای بیندیشند. تجارب فراشناختی، از جهت آگاهانه بودن یا نبودن به دو دسته تقسیم می­شوند. به تجارب ناآگاهانه اشاره شد، اما بخشی از این تجارب، تجارب آگاهانه­ای هستند که به تنظیم و نظارت بر فعالیت­های شناختی می­پردازند و می توان از آنها تحت عنوان «راهبردهای فراشناختی» نام برد. کارکرد اصلی راهبردهای فراشناختی تعیین هدف، برنامه ریزی، نظارت و سازمان دهی و اصلاح سیستم شناختی خود است (هریس و همکاران، 2010).

محقق مختلف تعابیر متفاوتی برای بیان این راهبردها بکار برده­اند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می­شود؛ نظارت و کنترل بر فعالیت­های شناختی (فلاول، 1988)، مهارت­های نظارت بر جریان آموزشی و یادگیری برای تسهیل یادگیری (گیج و برلاینز، 1988) ابزارهایی برای هدایت راهبردهای شناختی و نظارت بر آنها (دمبو، 1994) وارسی، نظارت و خودآموزی (منتیگو[13]، 1997) را معرفی نمودند (به نقل از هریس و همکاران، 2010).

دمبو (1994 ، به نقل از سیف، 1392) در مقایسه راهبردهای شناختی و فراشناختی گفته­است : «بر حسب نظام خبرپردازی، راهبردهای شناختی به ما کمک می­کنند تا اطلاعات تازه را به منظور پیوند دادن با اطلاعاتی که می­دانیم و برای ذخیره­سازی، در حافظه دراز مدّت، آماده می­سازیم تا در هنگام نیاز، به آنها دسترسی داشته­باشیم». راهبردهای شناختی ابزارهای لازم برای یادگیری محتوا هستند، اما راهبردهای فراشناختی بر راهبردهای شناختی اعمال کنترل می­کنند و به آن ها جهت می­دهند. به سخن دیگر، می توان به یادگیرندگان راهبردهای شناختی زیادی را آموزش داد اما اگر آنها از راهبردهای فراشناختی لازم که می­گوید در یک موقعیت معین کدام راهبرد یا استراتژی شناختی، مورد استفاده قرار می­گیرد و چه وقت باید تغییر استراتژی داد، بی­بهره باشند، هرگز یادگیرندگان موفقی نخواهند­شد. بنابر­این راهبردهای شناختی و فراشناختی با هم کار می­کنند. فلاول (1979 به نقل از سیف، 1392) نیز راهبردهای شناختی و فراشناختی را مقایسه کرده و در این باره گفته است؛ «یادگیرندگان ماهر راهبردهای شناختی را به خدمت می­گیرند تا به پیشرفت شناختی دست­یابند و از راهبردهای فراشناختی استفاده می­کنند تا به آن پیشرفت، نظارت و کنترل داشته باشند».

به طور کلی راهبردهای فراشناختی دامنه­ی گسترده­ای از راهبردها را شامل می­شود که کارکرد همگی آن ها در تعامل با دانش فراشناختی، جهت هدایت، نظارت برنامه­ریزی و اصلاح فرآیندها و راهبردهای شناختی است. مهم­ترین راهبردهای فراشناختی که در زمینه آنها تحقیقاتی انجام شده، عبارتند از خودآموزی (مایفن بام، 1981)، خودبازبینی (نلسون و هیز[14]، 1981)، خود پرسی (منتیگو، 7 تدریس دو جانبه (پالینسکار، 1993) بازآموزی اسنادی (دوک، 1975)، نظارت بر درک مطلب (رفوث و همکاران، 1993)، برنامه­ریزی، پیش بینی و نظارت (پرسلی[15] و همکاران، 1997)، نظارت (پاریس و همکاران، 1998)، تعیین هدف و مدیریت منابع (دمبو، 1994 به نقل از کارشکی، 1379)، خود نظم دهی (سکستون و همکاران، 1998؛ هریس ، 2003 ؛ گراهام، 2006 ؛ لین 2007).



[1] metacognitive

[2] . Fiaveil

[3] . Brown

[4] . Pulach

[5] . omeley & chamot

[6] .Divex

[7] . Wang

[8] . Monitorning

[9] . Regulationg

[10] .Metacognitive knowledge

[11] . Metacognitive

[12] .Cross

[13] . Montague

[14] . Nelson & heyes

[15] . Pressly


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت

دانلود پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی

پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 48 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت عمومی

تعاریف سلامت عمومی

سلامت عمومی عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصا‌ با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با درآمد خود و تفاوت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن (میلانی فر، 1373).

علم سلامت عمومی شاخه‌ای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلال­های روانی و حفظ شیوه­های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سر وکار دارد. علم سلامت روان فرایند همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می‌یابد این علم با چهار هدف شکوفایی توان بالقوه، شادکامی، رشد و تحولی هماهنگ، و زندگی مؤثر و کارآمد سعی می‌کند از طریق آموزش به کارکنان بهداشت روانی، پیشگیری، درمان اختلال­های روانی و حفظ و تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی ایجاد کند که شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محیط­های کاری و نهایتاً با خویش سازگار شوند (حسین شاهی برواتی؛ 1379؛ ص 1).

در اساسنامه سازمان بهداشت مصوب سال 1948 آمده است : « سلامت عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری و ناتوانی» (اصفهانی ، 1383، ص 7).

سلامت روان عبارت از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضاء نیازهای خویشتن به طور متعاون و شکوفایی استعدادهای فطری خویش می باشد (حاجی آقاجانی و اسدی نوقابی، 1378؛ ص 16).

2-2-2- تاریخچه مختصری بر سلامت عمومی

بهداشت عمومی از پیشینه‌ای به قدمت انسان متمدن و تاریخچه‌ای کوتاه، به لحاظ علمی، برخوردار است با اینکه فلاسفه هزاران سال در خصوص « سلامت » سخن می‌راندند، صرفاً در 1908 بود که نخستین جمعیت برای سلامت روان تأسیس گردید. در 1919 ، «جامعه و ملی سلامت و روان » تشکیل شد که به تدریج به « کمیته بین المللی سلامت روان » تبدیل شد و نشریه‌ای به نام «سلامت روان» منتشر نمود تا یافته‌های پیشرو و حتی سراسر جهان را گردآوری کند و ارتباط و همکاری دست‌اندرکاران این حوزه را تسهیل نماید. نمود کنونی سلامت را می‌توان در روانشناسی جامعه­نگر و مراکز بهداشت روانی جامعه­نگر یافت که با هدف سه نوع پیشگیری در سطح وسیع و اجتماعی فعالیت دارد. جلوگیری از بروز اختلال­های روانی (پیشگیری نخستین) ، تشخیص و درمان زود هنگام اختلال­ها (پیشگیری ثانوی) و کمک به معضلات و مشکلات ناشی از ابتلاء به اختلالهای روانی (پیشگیری ثالث) در روانشناسی، علاوه بر اهمیتی که برای پیشگیری قایل می‌شویم، به دنبال دستیابی به ویژگی­ها و کیفیتی هستیم که سالم، سازگار و در یک کلام مطلوب به شمار می‌آیند. مواردی که نمی‌توان صرفاً از طریق توجه محض به پیشگیری به آنها دست یافت کما اینکه این طرز تلقی با تعریف کامل بهداشت روانی نیز مطابقت بیشتری دارد (حسین شاهی، 1379، ص 1).

2-2-3- شاخص­های سلامت عمومی

سلامت عمومی را با شش معیار می توان مورد ارزیابی قرار داد:

1- فرد سالم احساس می­کند، راحت است و می­تواند باخودش زندگی کند ، محرومیت­ها و استعدادهای خود را می­شناسد، کمبودهای خود را می­پذیرد و برای بهبود رفتار خود قدم بر می­دارد. بر احساسات خود تسلط دارد و معیارهای جامعه­ای را که درآن زندگی می­کند، زیرپا نمی­گذارد. می­داند که در فراز و نشیب­های زندگی گاهی با موفقیت و زمانی هم با عدم توفیق روبرو خواهد بود و آن­را می­پذیرد و به نحوی خود را از این بن بست بیرون می­کشد.

2- چگونگی روابط فرد با اطرافیانش است، شخص سالم دیگران را دوست دارد و همچنان که به آنها اعتماد دارد، متقابلاً مورد اعتماد و احترام آنان قرار می­گیرد. تفاوت­های افراد را می­پذیرد و به آنها خرده نمی­گیرد. در میان هر گروهی که قرار می­گیرد با حفظ فردیت خویش، قادر است جزئی از آن گروه گردد.

3- قدرت مقابله فرد با مشکلات زندگی می­باشد، شخص سالم خود را با ناملایمات تطبیق داده، از راه سازگاری به عرصه زندگی وارد می­شود و اهداف واقع­گرا برای خود در نظر می­گیرد و برای دستیابی به آنها اقدام می­کند. او می­داند که در طول زندگی با مشکلات نیز مواجه خواهد شد و احساس سعادت «نسبی» است و برای دستیابی به سعادت باید کوشش نمود. پایه سلامت روان در کودکی گذارده می­شود و هیچگاه از تکامل باز نمی­ایستد (شریفی، 1389).

4- عزت نفس و پذیرش: افراد دارای سلامت عمومی تا حدودی این احساس را دارند که آدمی هستند با ارزش و مورد قبول اطرافیان خود، با افراد دیگر راحت هستند و در موقعیت­های اجتماعی به خوبی عمل می­کنند، آنها احساساتی نظیر بی­ارزشی، ناامیدی، عدم پذیرش از سوی دیگران و احساس فقدان حتی یک دوست را در دنیا ندارند.


بهترین روش کسب درآمد از اینترنت